نام پدر: اسمعیل
محل تولد: استان خراسان رضوی
شهرستان: زبرخان
تاریخ تولد:1342/08/12
تاریخ شهادت: 1364/06/19
محل شهادت: استان آذربایجان غربی، شهرستان/ بخش: اشنویه، منطقه: اشنویه
سن: 22 سال
شغل: کشاورزی و قالیبافی
تحصیلات: نهضت سوادآموز
وضعیت تاهل: متاهل
تعداد شهید از یک خانواده: 1
محل گلزار: استان: خراسان رضوی، شهرستان/بخش: زبرخان، مرکزی زبرخان، نام گلزار: خروسفلی
محل تولد شهید:
عملیات منجر به شهادت:
ارگان اعزام کننده:
اسکن کنید!
محتوای توصیفی از شهید
وصیتنامه شماره 1
ان الذین قالوا ربنا ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه و لاتخافوا و تحزنوا وابشروا بالجنه التی کنتم توعدون
این جانب … به وحدانیت خداوند متعال و به نبوت و پیامبری حضرت ختمی مرتبت ، محمد بن عبدالله (ص) و به امامت حضرت علی (ع) و یازده فرزند گرامیش اقرار می نمایم و وصایای این جانب به شرح زیر می باشد:
چند کلمه با مادر مهربانم و پدر بزرگوارم و همسر عزیزم ! این جانب که به جبهه آمده ام فقط برای رضا خدا آمده ام و خواستم در راه اسلام کمکی کرده باشم و به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) لبیک بگویم و اگر من شهید شدم اصلاً و ابداً ناراحت نباشید ، این آرزوی ماست و ما همیشه زنده هستیم و شهادت امام حسین (ع) باعث شد که اسلام زنده باشد و مادر عزیزم ! اگر من شهید شدم ، مثل حضرت زینب سلام الله علیها استقامت کن و اصلاً ناراحت نباشید و برای پیروزی اسلام و طول عمر به رهبرانقلاب همیشه دعا کنید.
و به تمامی فامیل سلام می رسانم و مادر مهربانم و پدر گرامی وهمسرمهربان ! از شما می خواهم مرا حلال کنید و از همه اقوان و آشنایان بخواهید مرا حلال کنند و به حرف های امام امت گوش دهید و از فرمان او اطاعت کنید …
من الله التوفیق محمد صادق خسروی 24/12/61
***
وصیتنامه شماره 2
… با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب وسلام بر روان پاک شهیدان و سلام بر رزمندگان جبهه حق علیه باطل و سلام به شما پدر ومادر گرامیم .
پدر عزیزم و مادر مهربان ، سلام . امیدوارم سلامی که از درون قلب بیرون می آید قبول و بپذیرید . پدر و مادر عزیزم ! از شما ممنونم که مرا بزرگ کردید و تربیت دادید و رنج های فراوانی کشیدید و مرا به سن 18 سالگی رسانید و بعد مرا تحویل اسلام و تحویل قرآن دادید و مرا آزاد گذاشتید که راهی که خودم با چشم باز انتخاب کردم ادامه دهم و از خدا برای شما اجر می طلبم و ای پدر و مادر عزیزم و ای برادرم و ای خواهرانم و ای همسر عزیزم ! شما باید افتخار کنید که فرزند و برادر شما راهی را انتخاب کرده ، راه یگانه مرد ورهبر تمام مسلمانان یعنی حسین بن علی (ع) رفته است . پا به سرزمینی گذاشته است که عزیزان فراوانی در آن سرزمین شهید شده اند . و ای مادر و پدر مهربانم ! خواهشی دارم اولاً در عزای من گریه و زاری نکنید چون گریه شما باعث شادی دشمن می شود .
تو ای پدر مهربانم ! اگر می خواهید گریه کنید به یاد جوان 18 ساله حسین بن علی (ع) ، علی اکبر (ع) گریه کن و تو ای مادر مهربانم ! مبادا در مرگ من گریه و زاری کنی چون حضرت لیلا (س) جوان برومند خودش را روانه میدان کرد و صدبار جانم فدای یک موی علی اکبر(ع) . وای خواهران عزیزم ! مانند زینب (س) همچون کوه در برابر سختی ها استوار بمانید . همانطور که زینب (س) در عزای برادران خود آن یگانه شیرزن دوران ، راه برادرش را ادامه داد و با یک نطق کوبنده ، کاخ یزید را به لرزه درآورد و شما ای برادرانم ! سنگرم را خالی نگذارید و راه مرا ادامه دهید چون اگر در این راه کشته شویم پیروزیم و اگر هم بکشیم پیروزیم پس پدر و مادر عزیزم ! از شما تقاضا می کنم که در شهادت من گریه نکنید و مرا حلالم کنید و از دوستانم برای من حلالیت بطلبید و سلام مرا به دوستان برسانید .
اما پدر عزیزم ! چند وصیت برای شما دارم :
1- مرا در پهلوی همرزمم دفن کنید .
2- در شهادت من تا جایی که ممکن است برای خرجم از پول خود استفاده کنی و همان پولی که می خواستید در دامادیم خرج کنید ، در این شادی خرج بکنید …
دیگر عرضی ندارم خداحافظ
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار …
***
وصیتنامه شماره 3
و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان مبرید آنانی که درراه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خداوند روزی می خورند . «کلام الله مجید»
با سلام و درود فراوان به منجی عالم بشریت و نایب برحقش امام خمینی و امت حزب الله سخنم را آغاز می کنم .
من بنده ای ضعیف از بندگان خداوند در بین شما امت حزب الله بودم . خداوند کریم لطفی به حال بنده ضعیف خود کردوتوفیق دادتا باردیگر سربازان امام زمان (عج) در جبهه ها حضور یابم و از نزدیک رابطه بین بندگان خالص را با خداوند مشاهده و درک نمایم .
امت حزب الله ! هدفم از رفتن به جبهه همان هدفی بود که سرور شهیدان
حسین بن علی (ع) داشت و هر سرباز امام زمان (عج) دارد . من با این که هنوز 6 ماه بیشتر از خدمت سربازیم نگذشته بود برحسب ادای تکلیف وظیفه خود دانست که از خانواده نورسته و کوچکم جدا شوم به ندای رهبرم ، امید مستضعفان و اسلام لبیک گویم .
پدر و مادر مهربانم ! شما برایم خیلی زحمت کشیدید و وظیفه خودتان را تربیت و پرورش من بود انجام دادید ولی من مجال ادای وظیفه نسبت به شما را نیافتم . از شما می خواهم که هیچ وقت ناراحت نباشید زیرا شما جوانتان را در راهی هدیه کردید که سید الشهداء (ع) جوانش را در آن راه هدیه کرد .
دیگر همسرعزیزم ! از شما می خواهم که در این چند صباحی که با شما بودم اگر همسر خودبی نبودم و اگر ناراحتی از من دیده اید مرا ببخشید و امیدوارم که از شهادت من ناراحت نباشید … دیگر از شما خواهران و برادر مهربانم می خواهم که مرا ببخشید خصوصاً از شما خواهران دلسوزم می خواهم که زینب گونه صبر کنید و بر شهادتم ناراحت نباشید و امیدوارم که برادر کوچکم هم در راهی قدم گذارد که برادرش آن راه را طی کرد . دیگر از شما امت حزب الله و دوستان می خواهم که اگر ازمن ناراحتی دیده اید با جان و دل مرا ببخشید .
دیگر امت حزب الله ! من خاضعانه از شما می خواهم که در این برهه از زمان فکر کنید و مسئولیت خود را نسبت به این انقلاب و جنگ انجام دهید . جنگ ما اکنون با صدام و دیگر جنایتکاران هیچ فرقی با جنگ سید الشهداء (ع) با یزید ندارد جز این که آن زمان ، امام (ع) در بین سربازانش آشکارا می جنگید ولی در این زمان ، امام زمان ما ، به علت مسئولیت الهی شان از نظر غایبند و عنایاتشان به سوی رزمندگان جاری است دیگر امیدوارم که امام زمان (عج) و رهبر کبیر انقلاب از من خشنود باشند و خداوند را سپاسگزارم که چنان فیض عظیمی را نصیبم کرد …
خداحافظ
محمد صادق خسروی
تاریخ 8/6/64
محتوای دیداری از شهید
با کلیک بر روی هر عکس می توانید عکس را در نمای بزرگتر مشاهده نمایید.
عکس گلزار شهید
با کلیک بر روی هر عکس به نرم افزار نمایه سازی متصل شده و اطلاعات کامل عکس را در آنجا مشاهده خواهید کرد.