محمد مهدي در پنجم خرداد1339 در خانواده اي مستضعف و زحمتكش در روستاي فخر آباد از
توابع بخش زبرخان پا به عرصه وجود نهاد .
وي با سختي زياد بزرگ شد و تشكيل زندگي داد و ثمره اين زندگي 2 دختر و 1 پسر بود.
با شروع جنگ تحميلي و احساس نياز در جبهه مهدي از طريق ارتش عازم جبهه شد وي در سفارشهاي خود به ديگران مي گفت كه : «…اگر خداي تبارك و تعالي مرا به پيش خود خوانده و
سعادت شهادت را ارزانيم داشت ، بر من گريه و زاري نكنيد بلكه افتخار كنيد كه فرزندخود را
هديه به اسلام نموده ايد …»
سر انجام بعد از آنكه در مصاف با دشمن همچون شير غريد و حماسه آفريد ، در منطقه گيلان غرب در تاريخ 9/7/61مورد هدف دشمن بعثي قرار گرفت و آزادانه و مخلصانه دعوت حق را لبيك گفته و جان به جان آفرين تسليم نمود
دلاوران نسيم خون وزيده از كنارتان
كه بوي لاله مي دهد فضاي كارزارتان
تمام جنس جامه تان ز تار و پود عاشقي است
و دشتهاي عاشقي شكوه لاله زارتان
سكوت سرد دشت را به ناگهان به هم زده
صداي گرم و روشن خروش تير بارتان
پرنده هاي عاشقي به آسمان نظر كنيد
كه مانده اند عرشيان همه در انتظارتان
ترانه هاي سرخ ما اگر برايتان كم است
بود فقط نشانه اي ز عزم و اقتدارتان