نام پدر: محمدعلی
محل تولد: استان خراسان رضوی
شهرستان: زبرخان
تاریخ تولد:1333/08/05
تاریخ شهادت: 1364/11/21
محل شهادت: استان خوزستان، شهرستان/ بخش: آبادان، منطقه: اروندرود
سن: 31 سال
شغل: کشاورزی
تحصیلات: نهضت سوادآموز
وضعیت تاهل: متاهل
تعداد شهید از یک خانواده: 1
محل گلزار: استان: خراسان رضوی، شهرستان/بخش: زبرخان، مرکزی زبرخان، نام گلزار: خواجه ریحان
محل تولد شهید:
عملیات منجر به شهادت:
ارگان اعزام کننده:
اسکن کنید!
محتوای توصیفی از شهید
وصیتنامه شماره 1
آنقدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم و یا راه کربلا را باز کنم .
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
به نام آن کسی که به یاد و برای او روانة جبهه ها شدم و از او درخواست کردم که مرا خریداری کند .
قسمتی از وصیتنامة برادر محمدحسن محسنی
تا مادامی که جبهه ها نیاز به نیرو دارد بر همه کس واجب است در جبهه ها شرکت کنند . امام امت
السلام علیک یا اباعبدالله- السلام علیک یابن رسول الله . السلام علیک ای سرورشهیدان که درهمه جا خودت را به بالین شهیدان می رسانی.السلام علیک یا امام زمان(عج) ای منجی عالم بشریت.ای یاری رسان رزمندگان اسلام در جبهه های نور.
السلام علیک ای آن که به ندای رزمندگان و شهیدان لبیک می گویی ! من از شما می خواهم مرا هم جزء شهدای کربلا قرار دهی .
پدر جان و مادر جان و برادران و خواهران و همسرم و فرزندانم و دوستانم ! از شما می خواهم اگر خبر شهادت مرا شنیدید ، دست هایتان را ، به خصوص پدر و مادرم، دست هایتان را به طرف آسمان بلند کنید وبگویید خدا ! این قربانی را از ما به کرمت قبول کن.ای خدا!این امانتی که خودت به ما دادی وخودت هم از ما گرفتی.
مادرم ! نمی توانم بگویم در تشییع جنازة من گریه نکن ، گریه کن ولی به مظلومیت اباعبدالله(ع) گریه کن ؛ به اسارت زینب(س) گریه کن . مادر جان و پدر جان ! نکند خدای نخواسته شما با گریه کردنتان دشمنان اسلام را شاد کنید . شما نباید از خودتان نقطه ضعف نشان دهید .
اما می خواهم چند کلمه به برادران تذکر دهم هر چند من کوچک تر از آنم که به شما برادران تذکر دهم ولی خوب برای یادآوری . شما همه تان می دانید که عاقبت مرگی هست و مرگ به سراغ همة شماها می آید . هیچ کس نمی تواند از چنگ مرگ فرار کند . او در هر کجا که باشید به سراغتان می آید پس شما نباید این قدر به دنیا بچسبید و آخرت را رها کنید . یک خورده ای هم به فکر آخرت باشید چون اگر دنیا از شما باشد ، از دو متر پارچه – آن هم معلوم نیست چه جور باشد – با خودتان بیشتر نمی توانید ببرید .
ای مردم ! بدانید که از دنیا جز تقوی چیز دیگری با خودتان نمی توانید ببرید و در آخرت هم چیزی به غیر از تقوا به درد شما نخواهد خورد . و اما ای مردم ! به خدا دست از این ذریة حسین(ع) و این پیر جماران و قلب تپندة مستضعفین جهان و این نایب امام زمان(عج) برندارید و او را تنها نگذارید که هر کس او را تنها بگذارید یعنی امام زمان(عج) را تنها گذاشته .
و اما مادر و پدرم ! اگر ان شاءالله شهادت نصیب من شد از شما می خواهم که دو سجدة شکر به جا بیاورید و از خدا بخواهید که این قربانی را قبول کند و از او بخواهید که مرا با شهیدان کربلا محشور کند .
ای خدای من ! فقط برای تو به جبهه آمدم و به خاطر تو روانة جبهه ها شدم و از تو می خواهم اینقدر این بدن ناتوان مرا که از بار معصیت کمرم خم شده و احساس سنگینی می کنم در میان آفتاب سوزان نگهداری تا گناهانم بریزید .
ای خدا! از تو می خواهم گناهانی را که من مرتکب شدم و تو بر روی آنها پرده کشیدی که در میان مردم،من رو سیاه نباشم،ای خدا به بزرگی خودت همة آنها را ببخش.
اما ای جوانان ! نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد . ای جوانان ! مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر(ع) در راه حسین(ع) و با هدف شهید شد . اما ای جوانان ! تا وقتی که این حزب بعثی عراق وجود دارد در خانه نخوابید . ای ننگ بر آن جوانی که میهنش در خطر باشد و اسلام عزیزش در خطر باشد و او در خانه بنشیند و یا در بستر بمیرد .
اما در آخر از پدر و مادرم و همسرم می خواهم که از فرزندانم خوب پرستاری کنند و اما از پسرم … می خواهم که با درس خواندنش راه مرا ادامه دهد …
و اما محمد جان ! وقتی که جنازة گنهکارم را آوردند به سر مزار ، این جنازة پر از بار معصیتم را در وسط جمعیت بگذار و نوحة : شهادت اندر راه دین افتخار است را تلاوت کن تا این بدن گنهکارم صدای دوستانش را بشنود .
وصیتنامه شماره 2
… و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مردگانند بلکه آنان زنده اند و نزد خدای خود روزی می خورند .
سوی دیار عاشقان رو به خدا می رویم | بهر ولای عشق او به کربلا می رویم | |
وصیتی کرده به من عزیز همسنگرم | که من اگر شهید شدم بگو تو با مادرم | |
طلب نماید از خدا سلامت رهبرم | گریه مکن مادر من با رفقا می رویم |
آنقدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم
ای جوانان ! نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد . ای جوانان ! مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیریت که علی اکبر حسین(ع) در راه حسین(ع) و با هدف شهید شد . همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه های نبرد حق علیه باطل بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم .
خانوادة عزیزم ! چنانچه اگر فیض شهادت نصیبم گشت آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی(ره) نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگیریند و بر جنازه ام حاصر نشوند اما باشد که دماء شهدا آنان را نیز متحول سازد و به رحمت الهی نزدیک شان کند . سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا آخرین قطرة خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد و با خدا پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین(ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همة احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان(عج) به اجرا درآید .
پدر و مادر عزیزم ! از این که شما به بودن من در جبهه رضایت دارید آرامش خاطر دارم و این را بدانید که من امانت خدا در نزد شما هستم و شما به وسیلة رضایت خود امانت را پس دادید و چه خوب که شما از این آزمایش قبول شدید .
عزیزان من ! فکر نکنید که اگر فرزند شما به جبهه نمی رفت کشته نمی شد . خیر ، زیرا خدا می فرماید :
اینما تکونوا یدرککم الموت یعنی هر کجا باشد مرگ شما را فرا می گیرد
این را بدانید که اگر من الان از میان شما رفتم زیاد طول نمی کشد که دوباره همدیگر را خواهیم دید بنابراین زیاد خود را ناراحت نکنید که ان شاءالله در بهشت ، پیامبر(ص) و ائمه(ع) را با سربلندی و افتخار ملاقات خواهیم کرد .
خلاصه بگذریم . ای خانوادة محترم ! شما دلتان را به جای خانوادة مکرمه و محترم حضرت سیدالشهداء(ع) بگذارید که هنگام خداحافظی چنین وصیت هایی کرد : خود را برای تحمل رنج ها و مصیبت ها و ناکامی ها و ناروایی ها آماده سازید و دل قوی دارید که قادر یکتا پشتیبان و نگهبان شماست و تنها اوست که شما را از شرّ دشمنان نجات می دهد و عاقبت شما را به خیر می گرداند و دشمنان شما را به اناع عذاب ها و شکست ها دچار می گرداند . این مصیبت ها و سختی ها زودگذر است و تمام شدنی است ولی به پاداش این جانفشانی ها و فداکاری ها به نعمت های ابدی و بی پایان خداوندی خواهید رسید و بر سریر کرامت و بزرگواری تکیه خواهید زد .
اگر می خواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود هیچگاه زبان به شکایت نگشایید و آنچه را که از قدر و منزلت الهی شما را می کاهد بر زبان نیاورید .
همسرم ! حال که چنین است من به این نتیجه رسیده ام که سلاح برگیرم و به سوی دیار عاشقان بشتابم . بشتابم برای انتقام خون حسین(ع) عزیزم . بشتابم برای انتقام خون پاک قمربنی هاشم(ع) و علی اکبر(ع) و علی اصغر شش ماهه(ع) که همة وجودم قربان یک قطره خون پاکش .
حال که چنین است آیا می توانم بنشینم در کنار تو ؟ … تو بگو آیا جواب خدا را چه بدهم ؟ آیا تو جواب زینب(س) را چه می دهی ؟ تو خود می دانی که جنگ بین حق و باطل است . آیا باز هم باید نشسته و طفل کوچکم را روی زانو گرفته و ببوسم و بشنوم چه اطفال شیرین زبانی در جبهه ها ، پدران و برادران و عزیزانشان هدف تیر جباران و کفاران دنیا قرار گرفته و یتیم شده اند .
اگر دلیل برایت کافی است مرا به این راه همراهی کن تا همراه برادرانم ریشة ظلم و کفر را از زمین بکنیم و تو هم با خلوص نیت و رضایتت سهمی از این جهاد مقدس برده باشی و توشة راه آخرت گردانی که حسین زمان یاور می خواهد و جبهة اسلام ، لشگر .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
و حال چند جمله ای هم وصیت به تو ای خانوادة عزیزم … همسرم و پدرم ! شما فرزندان مرا به جبهه بفرستید و از آنها در رابطه با تربیت اسلامی و قرآن کوتاهی نکنید . همسرم ! اگر شیهد شدم یک نفر از بین شما رفتم ولی 3 نفر دیگر هست و هر شب جمعه دست فرزندانم را بگیر و در دعای کمیل شرکت کنید . همسرم ! طوری با فرزندانم رفتار کن که زینب(س) با فرزندان امام حسین(ع) رفتار کرد .
پدر و مادر عزیزم ! چنانچه فیض شهادت نصیبم گشت خواهشی که از شما دارم ، با همسرم و فرزندانم به عنوان خانوادة یک سرباز امام زمان(عج) با آنها رفتار کرده و در پایان خدمت کلیة برادران بسیج سلام می رسانم و امیدوارم که راه شهیدان را ادامه دهید و از برادران بسیج می خواهم در جمعة اول شهادتم در سر مزارم دعای کمیل برگزار کنید و در خاتمه ، نمازهایتان را اول وقت بخوانید و بعد از نماز ، دعا به جان امام و رزمندگان فراموش نشود …
برقرار باد نظام جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار 23/4/1364
وصیتنامه شماره 3
و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه
… پروردگارا ! تو را شکر می کنم بر من منت نهادی و مرا از راه هایی که شیطان و نفس اماره بر من تحمیل کرده بود رهاندی و تو را شکر که به من توفیق عبادت و بندگی عطا کردی که توانستم در صف کسانی قرار بگیرم که در راه تو با دشمنان اسلام پیکار می کنند . بار خدا ! مرا ببخش و از گناهانم درگذر و مرا در صف شهدا قرار بده . و از شما پدر و مادرم که سال ها برایم زحمت کشیدید و من نتوانستم جبران کنم حلالیت می طلبم .
مادرم ! از تو می خواهم که با گریه و زاری اجر خود را ضایع نکنی و باعث شادی دشمنان اسلام نشوی . در شهادت من صبر و استقامت را پیشه سازی و همچون مادر وهب در مقابل دشمنان اسلام ثابت قدم باشید و بر مظلومیت امام حسین(ع) گریه کن. همسرم ! صبر و استقامت داشته باش که زمان می گذرد و حق بر باطل پیروز خواهد شد . با اشک چشم در مجالس امام حسین(ع) فرزندانت را پرورش بده تا سلاح پدر را به دست گیرند و سینة دشمن را بشکافند و با خواندن درس ، رسالت پدر را بر دوش بکشند و شما برادران عزیز ! همیشه سعی کنید که در خط امام باشید و به ندای او که همچون جدش ما را به این آیات قرآن سفارش می کند : و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا متحد بوده و پراکنده نشوید .
ای خواهران عزیزم! صبر و استقامت داشته باشید و همواره افکار اسلامی را تبلیغ کنید که آنان که رفتند کار حسینی کردند و آنان که ماندند باید کار زینبی بکنند .
در پایان از تمام دوستان و خویشان و آشنایان حلالیت می طلبم . از همگی التماس دعا دارم . از برادران بسیج می خواهم در شب جمعة اول در سر مزارم دعای کمیل برقرار کنند … تاریخ 13/11/1364
وصیتنامه شماره 4
السلام علیک یا اباعبدالله- السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
السلام علیکم ایها اشهداء
سلام و درود بر امام امت و سلام و درود به پیشگاه مقدس شما ای خانوادة شهدا
وصیت من به شما مردم این است که همواره به یاد خدا و همواره از خدای تبارک و تعالی استعانت و یاری بجویید .
مادرم ! من نمی گویم که بعد از شهادت من گریه نکن لکن وقتی که امام حسین(ع) گریه کن و به یاد سختی ها و مصائب وارده بر امام حسین(ع) اشک بریز . لذا از تو می خواهم وقتی گریه می کنی در میان انظار اشک نریز زیرا شاید در میان انظار ، منافقین باشند و از ریختن اشک تو شاد شوند .
ای مردم ! بدانید مرگ شما را در می یابد لذا اینقدر به فکر اندوختن مال برای خویش نباشید و بدانید که جز تقوی چیزی را به همراه نخواهید برد .
خدایا تو را شاهد می گیرم که فقط برای تو آمدم و فقط تو را دیدم و به عشق تو آمدم . خدایا مرا بپذیر .
ای مردم ! بدانید که همة ما رهگذری هستیم در این سرای زودگذر . همانا دیر یا زود خواهیم رفت لذا به فکر داشتن توشة تقوی باشید .
خدایا ! ضعیف بودم تو توانم بخشیدی . خدایا ! ناامیدم بخشیدی . خدایا ! مرا در صراطی قرار ده که انبیاء و اولیاء تو از آن صراط رفتند . خدایا ! قلبم را به نور ایمانت منور گردان . خدایا ! علقم را به یقینت کامل گردان .
ای مردم ! دست از امام امت ، از این ذریة حسین(ع) و این پیر جماران و این قلب تپندة مستضعفین جهان و این رهبر دلسوز برندارید و همواره گوش به فرمان این امام باشید و سنگرهای نماز جمعه را ترک نکنید و نماز جماعت را در مساجد به پا بدارید و بدانید هر چه داریم از این جماعت ها داریم و قدر خون این شهدا را بدانید که شهدا برای دفاع از اسلام و مملکت خویش جان خویش را دادند و خود را فدا کردن تا شما در آسایش باشید .
و در آخر وصیتی دیگر برای خانواده ام دارم این است که ای مادرم ! بعد از شهادتم نماز شکر به جا بیاور و دست هایت را رو به آسمان کن و به خدا بگو : خدایا ! این قربانی را از من بپذر و از خدا بخواه تا مرا با شهدای صدر اسلام و با شهدای کربلا محشور کند . دیگر عرضی ندارم . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
در انتها لازم به تذکر دیدم که به دوستان وصیتی کنم . ای دوستانم ! تا مادامی که این حزب بعث عراق و همدستان این حزب در روی زمین است ، در بستر نخوابید و آرام نگیرید و ای ننگ بر آن جوانی که مملکت و دین و ایمانش در خطر باشد و آن جوان در بستر آسوده بگیرد .
***
وصیتنامه شماره 5
… در تاریخ 10/1/64 این وصیت را می نویسم .
و با درود و سلام بر امام زمان(عج) و نایب بر حقش امام خمینی و درود و سلام به شهیدان کربلای ایران و درود و سلام به معلولین و مجروحین جنگ و درود و سلام به تو پدر و مادر و همسر و برادرم و خواهرم که در راه اسلام قدم می زنید و من از شما می خواهم که در شهادتم صبر کنید و گریه نکنید هر چند که برای شما سخت است اما راضی نیستم در عزای من صورت خود را بخراشید چون من وظیفة خود را انجام دادم ولی وظیفه از این بیشتر خدا بر عهدة من گذاشت ولی بدانید خدا ما ار آفریده نه برای خوردن و آشامیدن بلکه برای اینکه کار خوب انجام دهیم و اگر جهاد می کنیم برای خدا باشد و اگر کشاورزی می کنیم برای خدا باشد و اگر به مسجد می رویم و هر جایی که قدم می گذاریم برای خدا باشد و شما بدانید ما را خدا آفریده و یک روز خواهد برد و ما رضاییم به رضای خدا و من از روزی که قدم در این راه که راه خدا است گذاشتم قدم من برای خدا و اسلام است . من از زن و فرزند و مال دنیا را در زیر پا گذاشتم فقط برای خدا و اسلام عزیز . بله پدر و مادرم و همرسم و برادرم و خواهرم ! من راضی نیستم برای من گریه کنید . بلب همسرم ! تو زینب وار در خانه بنشین و گول منافقین را نخورید و توطئه های ضد انقلاب را نخورید … بلب همسرم ! من دیگر تو را سفارش نمی کنم . تو خود دانی و خدای خود …
من از برادران بسیج می خواهم در جمعة اول دعای کمیل برگزار کنند . از همة برادران تشکر می کنم . خداحافظ …
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار
حتی کنار مهدی(عج) خمینی را نگهدار
بی عشق خمینی عاشق مهدی(عج) نشوی
تا که مهدی(عج) به سر نعش نیاید جون ندهی
محتوای دیداری از شهید
با کلیک بر روی هر عکس می توانید عکس را در نمای بزرگتر مشاهده نمایید.
عکس گلزار شهید
با کلیک بر روی هر عکس به نرم افزار نمایه سازی متصل شده و اطلاعات کامل عکس را در آنجا مشاهده خواهید کرد.