نام پدر: اسماعیل
محل تولد: استان خراسان رضوی
شهرستان: نیشابور
تاریخ تولد:1340/08/15
تاریخ شهادت: 1365/03/03
محل شهادت: استان بصره عراق، شهرستان/ بخش: ام القصر، منطقه: فاو
سن: 25 سال
شغل: کارگری
تحصیلات: ابتدایی
وضعیت تاهل: متاهل
تعداد شهید از یک خانواده: 1
محل گلزار: استان: خراسان رضوی، شهرستان/بخش: نیشابور، مرکزی نیشابور، نام گلزار: بهشت فضل
محل تولد شهید:
عملیات منجر به شهادت:
ارگان اعزام کننده:
اسکن کنید!
محتوای توصیفی از شهید
خدایا ! ترس من تنها از تو است . من از قدرت های دنیوی و مادی این جهان ترسی ندارم فقط ترس من از خشم تو است .
ما را از مردن نترسانید ، بکشید ما را ، ما از این جمله سرمش ق می گیریم . همه ما همگام با جنودالله پرواز می کنیم و زمانی که مهدی موعود (عج) ظهور کند با کفن خود زره می سازیم و شمشیر به دست می گیریم و بر علیه کفر و ظلم و ستم قیام می کنیم .
خداوندا ! خوش دارم گمنام باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم . خدایا ! دلشکسته ام ، ناامیدم ، دیگر آرزویی ندارم ، احساس می کنم که این دنیا دیگر جای من نیست ، با همه وداع می گویم و می خواهم فقط با خدای خود تنها باشم . خدایا ! به سوی تو می آیم .
می روم تا در آغوش گرم خون بر پیکرمان ، ندای هل من ناصر ینصرنی رهبرمان را در سرخی خون و گرمی شهادت بپذیریم و کربلا را در آفتاب رنگین خوزستان دیدار سازیم و قبر رهبر شهیدان تاریخ را دوباره زیارت کنیم و این ندا را سر دهیم :
یا حسین (ع) ! اگر روز عاشورا اکبر و اصغر و برادرانت را در راه خدا دادی و دیگر یاری برای تو نماند ، ما پیمان بسته ایم که راه تو و هدف تو را ادامه دهیم .
به اطراف نگاه کنید . هنوز دیر نیست . هنوز آنچه را که تسکین دهنده قلوب است می توانید به زبان آورید .
استغفروالله ربی واتوب الیه اللهم اغفرلی کل ذنب اذنبه و کل خطیئه اخطاتها
خدایا ! اگر گناهان من زیاد است بخشش تو عظیم تر است و اگر سرکشی و نافرمانی از من است ، عفوّ و بزرگ و بخشنده و رحیمی .
به خاطر رضایت پروردگار و رسیدن به وصال معشوق حقیقی از مرگ با آغوش باز استقبال خواهیم کرد . خدایا ! می ترسم اگر در بستر مرگ بمیرم .
هر کجا … دست هایی را یافتید که می خواهد بین مردم و روحانیت جدایی ایجاد کند جلو آن را بگیرید . رزمندگان از شهادت که نور چشمان است هراسی ندارند . رزمندگان اسلام که برای شهادت در راه خدا و جنگیدن در راه خدا حاضر و مهیا هستند از شهادت باکی ندارند و آنهایی می ترسند که مرگ حیوانی را بر مرگ انسانی ترجیح می دهند .
لحظه های آخر اندر سنگرم | ترکش خمپاره آمد بر سرم | |
مادر جان دیگر مباش منتظرم | خون می چکد از فرق سرم |
برای یاری دین و اسلام از هیچ چیز و از هیچ کس هراسی نداریم .
آهنگ رفتن کن که ما را چاره فردا نیست
و ماندن از این کاروان ، درد است و درد است .
این دنیا زندانی بیش نیست . قفسی است که در آن قفس نمی توان پر زد . دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است . مؤمن دوست دارد که از این زندان آزاد شود و به سوی نور پر کشد ولی کافر دوست دارد در دنیا باشد و در فکر مال دنیا .
اسلام اگر با کشتن من جاودان است برگو ببارد از هر سو فشنگم .
بردارن رزمنده ! آن هنگام که با چهره های گرد و غبار گرفته و تنی خسته اما خوشحال و فاتح به کربلای حسینی وارد می شوید ، ما را هم به یاد آورید که آرزو داشتیم چون شما به کربلا وارد شویم و با امام عزیزمان در صحن اباعبدالله حسین (ع) نماز جمعه بخوانیم و از آنجا برای آزادی قدس عزیز ، جملگی رهسپار آن دیار شویم .
به امید زیارت کربلای حسین (ع) .
شب حمله نشان از یار دارد | دل عاشق در آن شب کار دارد | |
میان سنگر و دشت و بیابان | بسیجی وعده دیدار دارد | |
شب حمله شب میثاق یاران | که می بارد گلوله همچو باران | |
بسیجی زیر لب گوید خدایا ! | نگهداری کن از پیر جماران |
به کسانی که تنگ گوش شما وسوسه می کند که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی نتوانسته است برای ملت کاری انجام دهد ، به این وسوسه ها گوش ندهید . اینها می خواهند که ملت ما رابطه اش با اسلام قطع شود . به نظر من نباید با صدام و صدامیان دست دوستی داد و روابط همجواری برقرار کنیم .
ای شهیدان پاک انقلاب ! ای شهیدان راه خدا ! سوگند به خدا ، همان پیمانی که با خدا بسته ایم ، همان پیمانی که شما در راهش جان فدا کرده اید تا نفسمان می آید و می رود محکم و استوار خواهیم ماند.
برادران رزمنده ! همیشه به دنبال شهادت نباشید . به پیروزی بیشتر فکر کنید . درست است که شهید شدن در راه خدا ارزشمندترین مرگ ها است ولی پیروزی هم خودش در نزد خدا عزیز است . درست است که می گویند شهادت زندگی دوباره است ولی پیروزی هم زندگی دوباره است و پیروزی دیگر بر دشمنان قسم خورده اسلام .
برادران من ! اگر شهادت نصیب من شد و به آرزوی دیرین خود برسم ان شاءالله مبادا گریه کنید و لباس سیاه بر تن کنید که اگر این کار را بکنید دشمن شاد
می شود و روح من هم آزرده خاطر می شود و از شما می خواهم به جای گریه کردن ، اسلحه خونین من را بردارید و به میدان جنگ بروید و تا آخرین لحظه ، تا آخرین گلوله ، تا آخرین قطره خون از آرمان شهدا پاسداری کنید .
من حالا که این وصیتنامه را می نویسم نزدیک عملیات است و بعد از عملیاتی که در جزیره ام الرصاص انجام دادیم و می خواهیم به یاری خداوند ضربه دیگری بر پیکر پوشالی دشمن وارد آوریم تا که دیگر هیچ ابرقدرتی خیال حمله به آرمان جمهوری اسلامی ایران را بر سر نپروراند .
به امید آن روز که کربلا و بعد از آن قدس عزیز را آزاد سازیم و به تمام مردم دنیا بفهمانیم که وقتی امام می گوید ما مرد جنگیم درست می گویند که ما واقعاً مرد جنگ هستیم و ما در جنگ ساخته شده ایم .
یک بسیجی که همه عمر خود را بعد از انقلاب در جنگ بوده است و صدای تانک و توپ و خمپاره در او هراسی نخواهد افکند و صدای این غرش ها مانند صدای لای لای مادر است نسبت به فرزند خود ، و یک بسیجی هم همینطور است و با لای لای خمپاره ها شب را به صبح می رساند.
من از برادر و خواهران خودم می خواهم به عنوان یک برادر و بنده حقیر که اگر در این عملیات شهید شدم ، گریه و زاری نکنند که دشمنان اسلام و قرآن و این منافقان ترسو که همه جا پیدا می شوند و خوشحال می شوند ، به کوری چشم منافقان ، از برادرم می خواهم که اسلحه من را نگذارند به زمین بیفتد .
برادران بسیج جبهه را همانطور که نگه داشته اند ، نفوذ خود را به سوی جبهه ها بیشتر کنند که برادران در خط مقدم خسته نشوند .
برادران و خواهران حزب الله به آنهایی که می گویند جنگ برای ما هیچ نفعی ندارد و نداشته است ، به آنها بگویید که اگر این جنگ بر پا نمی شد ، ملت ایران این طور جوانان رزمنده نداشت و جوانان ما این طور عاشقانه به سوی مرگ
نمی رفتند که مرگ هم از رزمندگان ما شرمگین است و رزمندگان که سفارششان این است :
مرگ اگر مرد است گر سوی من آید | تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ | |
او ز من جسمی بگیرد چاک چاک | من ز او عمری بگیرم جاودان |
و ما که می گویم جنگ باید تا نابودی ابرقدرت ها ادامه داشته باشد باید به حرف خودمان متکی باشیم و فقط نباید شعار بدهیم که جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم .
ما باید این شعار را در صفوف به هم فشرده کاروان کربلا که … برای فتح کربلا پیش می روند و از مرگ که هر لحظه در انتظار آنها هست هراسی ندارند و اینطور جوانان فقط و فقط در میدان نبرد ساخته شده اند و اگر این جنگ نبود ما سپاه پاسدارن نداشتیم .بسیج ، این نیروهای پرتوان انقلاب وجود نداشت و این کمک های مردمی نبود و اتحاد مردم کمتر بود و حالا که این جنگ را بر ما تحمیل کرده اند و حالا که امام فرموده است آنهایی که قدرت دارند بروند از مملکت خود دفاع کنند پس بیایید ای مردم حزب الله ! ا با یورش خود به جنگ به نفع اسلام و به نفع ملت ایران ، این جنگ را تمام کنیم و با همین اتحاد ، با همین مشت های گره کرده به سوی اسرائیل برویم و قدس عزیز را از چنگال دشمنان خدا و دشمنان مسلمان دربند کشورهای اسلامی که تازه دارند بیدار می شوند آزاد کنیم و پیروزی را برای کشور خودمان به ارمغان بیاوریم و ملت ایران را در تمام جهان و پرچم اسلام را در تمام جهان و این جوانان غیور را این طور جان خود را برای اسلام و خدا می دهند معرفی کنیم و ما با حمایت خود از رزمندگان اسلام و گرامی داشتن خون شهدا ، رزمندگان را یاری کنیم تا در راه هدف خود راسخ و همیشه پیروز باشند .
برادران پاسدار به گفته امام عزیز باید الگو باشند در میان مردم چرا که او نمونه اسلام است . وقتی که ما می دانیم ، ملت ما می داند ، لشگر اسلام می داند . وقتی که ما می دانیم بر حق هستیم پس چرا باید از مرگ هراسی داشته باشیم . وقتی که ما بر حق هستیم از مرگ نمی ترسیم .
از زبان شهیدان راه خدا :
اگر باشد قرار آخر بمیرم | نمی خواهم که در بستر بمیرم | |
دلم می خواهد که در فصل جوانی | دلاور وار در سنگر بمیرم | |
دلم خواهد که سنگر حجله گردد | حنایم خون و گرم و تر بمیرم | |
نمی خواهم که در ایام پیری | گنهکار و سیه دفتر بمیرم |
من از کنار نهر علقمه می آیم . در کنار نهر علقمه دلاورانی را همچون عباس دلاور دیده ام و در حالی که در خون خود غلطیدند . و خوشا به حالشان در همانجایی شهید شدند که 72 تن از سربازان خدا در روز عاشورا شهید شدند در کنار نهر علقمه که عباس دلاور دست هایش از تن جدا شد و حالا من دست های دیگری را می بینم که در کنار نهر علقمه از تن جدا می شد و من در عذاب هستم که چرا در کنار نهر علقمه ، به این عزیزان نپیوسته بودم و حالا که از کنار نهر علقمه می گذرم قسم یاد می کنم که تا آخرین قطره خون خود جنگ خواهم کرد تا مثل ابوالفضل عباس (ع) در کنار فرات کشته شوم و کشته شدن در راه خدا که بزرگ ترین آرزوی من در این دنیا است برسم.
برادران من ! جبهه ها کربلائی دیگری شده است . در شهر فاو کربلائی دیگر شده است و حسینیان ، ما را صدا می زند که آنها را یاری کنیم . بیایید با همدیگر به ندای حسین زمان خمینی بت شکن و به ندای حسین ها که در سنگرهای خونین و در حجله گاه خون ، ما را صدا می زنند ، به ندای آنها با گرفتن اسلحه شهدا پاسخ مثبت بدهیم .
به امید زیارت کربلا
محمدتقی دهنوی 5/12/64
… شهیدان همچو مرغانی سحرخیز | چه نیکو زین قفس پرواز کردند | |
به روی خویشتن در سنگر عشق | درِ لطف خدا را باز کردند … |
محتوای دیداری از شهید
با کلیک بر روی هر عکس می توانید عکس را در نمای بزرگتر مشاهده نمایید.
عکس گلزار شهید
با کلیک بر روی هر عکس به نرم افزار نمایه سازی متصل شده و اطلاعات کامل عکس را در آنجا مشاهده خواهید کرد.