پسری که در مرداد ماه سال 1339 صدایش در خانه پدر و مادری پر مهر ، زحمت کش و متدین در روستای اسحق آباد بلند شد و قدم در عرصه گیتی نهاد غلامحسن نام گرفت. دوران کودکی را در آغوش خانواده گذراند و نتوانست دوران تحصیلات ابتدایی را به اتمام برساند و به فعالیت و کار مشغول شد. بزرگتر که شد جهت امرار معاش و کمک به خانواده در شرکت فرش آستان قدس رضوی مشغول شد. و در تظاهراتها شرکت فعال داشت. با شروع جنگ تحمیلی کمک های وی به اسلام و انقلاب دوچندان شد و با وجود وضع نابسامان اقتصادی کمک های مالی فراوانی به جبهه می نمود تا اینکه تصمیم گرفت خود عملاً وارد میدان نبرد شود و بطور مستقیم از اسلام و انقلاب دفاع نمایند. بالاخره در دی ماه 1365 لبیک گوی فرشته شهادت گشت و پیکر مطهرش مدتها بر خاک جبهه ماند و سرانجام جنازه نیمه متلاشی اش بر بال فرشتگان به زادگاهش برگشت و در روستای اسحق آباد .به خاک سپرده شد.
ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد . امام خمینی
درود و سلام به امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و درود و سلام به تمام خانواده های محترم شهدا وصیتنامۀ خود را شروع می کنم .
… از جانب من از تمام همسایگان که از من بدی دیده اند معذرت می خواهم و امیدوارم که مرا ببخشند و تمام قوم خویشان را سلام فراوان می رسانم و دعا برای جان امام یادتان نرود .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته …
59/6/29