نام پدر: عباسعلی
محل تولد: استان خراسان رضوی
شهرستان: فیروزه
تاریخ تولد:1336/08/02
تاریخ شهادت: 1368/03/30
محل شهادت: استان آذربایجان غربی، شهرستان/ بخش: خوی، منطقه: جاده خوی ماکو
سن: 32 سال
شغل: کارمند
تحصیلات: ششم نظام قدیم
وضعیت تاهل: متاهل
تعداد شهید از یک خانواده: 2
محل گلزار: استان: خراسان رضوی، شهرستان/بخش: فیروزه، طاغنکوه، نام گلزار: زروند
محل تولد شهید:
عملیات منجر به شهادت:
ارگان اعزام کننده:
اسکن کنید!
محتوای توصیفی از شهید
شهید عین الله زروندی پنجمین فرزند خانواده عباسی اوائل آبان ماه سال ۱۳۳۶ در روستای زروند از توابع دهستان طاغنکوه بخش تحت جلگه نیشابور چشم به جهان گشود. او به دبستان رفت و دو کلاس اول و دوم را در یک سال خواند. اغلب اوقات به عنوان شاگرد زرنگ از طرف معلم، اداره کلاس را به عهده می گرفت تا یازده سالگی در زادگاهش درس خواند و در این مدت کمک به والدین را در کناردرس فراموش نمی کرد. از آنجا که منزل آنها مأمن و محل رفت و آمد روحانیون بود، انس عجیبی به دین و مذهب پیدا کرد و از همان کودکی به اصول مذهب آشنا شد و سعی در عمل به آنها داشت. خیلی به رعایت حقوق مردم اهمیت می داد و هرگز به باغ و ملک کسی تعرض نکرد . اغلب از مدرسه که می آمد کتاب و دفترشرا کنار می گذاشت و راهی دشت و صحرا میشد تا به والدین کمک کند.
پس از گذراندن مقطع ابتدایی، عشق به تحصیل علوم حوزوی موجب شد که به مدرسه علمیه گلشن نیشابور برود. مدتی در آنجا به تحصیل پرداخت و سرانجام با راهنمایی اطرافیان عازم مشهد شد و در مدرسه خیرات خان که در اطراف حرم بود سکنی گزید و به تحصیل ادامه داد. او دیگر طلبه نوجوانی شده بود و با فراغ بال علم دین می آموخت و هر گاه احساس دلتنگی میکرد به زیارت می رفت و ضمیر پاکش را پاک تر می کرد. عین الله در کنار دروس حوزوی تحصیلات رسمی را تا مدرک فوق دیپلم نیز ادامه داد.
وقتی تعطیلات تابستان میرسید در روستای زروند کلاس درس تشکیل می داد و قرآن تدریس می کرد. او برای اهالی، مکتبخانه ای هم دایر کرد که عده زیادی از مردم روستا سواد خواندن و نوشتن را مرهون زحمات عین الله میدانند. شهید در ایامی که طلبه بود از طریق روحانیت مبارز مشهد با افکار وعقاید امام آشنا شد و راه او را پیش گرفت. با مطالعه کتب سیاسی، مذهبی و تاریخی اطلاعات مفیدی کسب نمود و بدین ترتیب آگاهانه قدم در راه مبارزات سیاسی گذاشت. تا جایی پیش رفت که نیروهای ساواک در صدد دستگیری وی برآمدند. عین الله ناگزیر به نیشابور متواری شد و در مدرسه علمیه حاج آقا موسوی – مبارز نیشابوری – پناهنده شد. این آسایش دوام چندانی نیافت زیرا که حاج آقا موسوی را در حال سخنرانی علیه رژیم شاه دستگیر کردند. عین الله ناگزیر برای دومین بار متواری شد اما این بار سبزوار را انتخاب کرد. در مدتی که آنجا بود از فرصت استفاده نمود و به تدریس طلبه ها پرداخت .
شهید زروندی اعلامیه های امام را همراه دوستانش شبانه به منازل مردم می انداختند . روزها تحصیل علم و شبها پخش اعلامیه کارشان بود. ضمناً ایشان در مشهد در کلاس درس آیت الله خامنه ای حضور می یافت و بر آگاهیهای سیاسی خود می افزود. حضور در این کلاسها جرم بزرگی محسوب می شد اما او هر خطری را به جان میخرید و راه خود را ادامه میداد. چندین بار از سوی روحانیون مبارز از جمله حاج آقای میلانی برای تبلیغ و سخنرانی به روستاهای نیشابور اعزام شد و به خوبی از عهده این کار برآمد. تلاش در راه عمران و آبادی روستا از دیگر فعالیتهای وی به شمار می آمد .
عین الله که در سن ۲۲ سالگی ازدواج نمود صاحب شش فرزند شد. او در زندگی مشترکش حقوق همه اعضای خانواده را رعایت میکرد به همسرش احترام زیادی می گذاشت و در نگهداری بچه ها کوتاهی نمی کرد. اغلب اوقات با فرزندانش شوخی های بچه گانه میکرد که آب پاشی یکی از آنها بود. می خواست همه را خوشحال کند. او هرگز بچه ها را با دیگر همسالانشان مقایسه نمی کرد و شخصیت آنها را زیر پا نمی گذاشت. هنوز چندی از استقرار حکومت اسلامی نگذشته بود که ناقوس جنگی نابرابر از طرف رژیم بعث عراق علیه ایران اسلامی بلند شد. آن خام اندیشان کوته فکر به گمان این که میتوانند تهران را سه روزه فتح کنند. زن و مرد و پیر و جوان را قلع و قمع کرده و چکمه های کثیف شان را بر سرزمین ایران گذاشتند. آنها غافل از این بودند که ایرانی جماعت برای حفظ میهن و ناموس از جانش می گذرد و تا آخرین نفس می ایستد. اینجا بود که غیرت جوانان ایرانی همچون کوه قد علم کرد و به سوی سرزمین پر برکت خوزستان هجوم آوردند و چنان گوشمالی نثارشان کردند که پس از سه سال از کرده خود پشیمان شدند و دم از صلح زدند. اما آیا میشد به این دون صفتان اعتماد کرد همانانی که قرارداد بین المللی الجزایر را در خصوص مالکیت اروند رود پاره کردند و آن را زیر پا گذاشتند. ایران همه اینها را می دانست. به واقع که هر ایرانی می دانست و با این انگیزه بود که دشمن را زمینگیر کردند. عين الله زروندی به عنوان یکی از نیروهای آگاه انقلابی در کنار سایر هموطنانش به جبهه رفت و از ادای وظیفه در هر شرایطی کوتاهی نکرد. ابتدا در قسمت موتوری سپاه مسئولیت رانندگی را به عهده گرفت و پس از آن مدتی به آموزش بسیجیان مشغول شد. مقامات مافوق که هر روز شاهد پشتکار و ذکاوت او بودند برایشان محرز شد که از پس کارهای مهمتری بر می آید . بدین ترتیب به جمع نیروهای اطلاعاتی پیوست. تحصیلات حوزوی و رسمی موجب موفقیت روز افزون وی شد . ابتدا مدتی در نیشابور به این مسئولیت اشتغال داشت اما از آنجا که دنبال خطر میگشت تقاضا داد که به نقاط حساس و خطرناک منتقل شود. با توجه به ناامنی های مهاباد و نیاز مبرم آن دیار به چنین افراد زبده و از جان گذشته ای به آنجا انتقال یافت و ابتدا در فرمانداری مهاباد و سپس در اداره اطلاعات مشغول خدمت شد . ایشان با سمت ریاست اداره اطلاعات مهاباد در راه فراهم نمودن امنیت شهر گام های مؤثری برداشت. صبر و حوصله رمز موفقیت او بود و همین توفیق کاری باعث شد که از طرف رئیس جمهوری وقت حضرت آیت الله خامنه ای در همان سمت ابقا شد .
وصیتنامۀ شمارۀ 1
با سلام به پیشگاه آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقّش خمینی کبیر و با سلام و صلوات بر روح پر فتوح شهدای اسلام از شهدای احد – کربلا – و کربلاهای ایران .
اینک که قلم در دست گرفتم برای نوشتن وصیتنامه و چون زمان ، زمان محرّم و مکان ، مکان کربلا می باشد ، چه خوب است در ابتدا به آن عللی که سبب شد و حسین بن علی (ع) را وادار به آن کرد که با جنایتکاران بجنگد و در این راه شهادت برسد و خانوادۀ خود را به اسارت بفرستد تا اینکه اسلام را به دنیا معرّفی و با این کار ، درخت اسلام را آبیاری کند . و می بینیم با این حرکت که در سال 60 هجری … واقع و هنوز مردم به یاد او بر سر و سینه می زنند و هر روز و هر سال عاشورا را زنده نگه می دارند و پر حرارت تر برگزار می کنند ، که برگزاری این حرکت بیانگر ارزش و معیارها می باشد که چون هدف الله و رضایت الله بوده و برای الله به این حرکت دست زده است ، اگر نبود که این عمل امام حسین (ع) برای خدا باشد ، تا کنون هزاران انقلابات دنیا از بین رفته بود . آن چیزی که به این حرکت ارزش داده ، رضایت حق و حرکت در مسیر حق و آبیاری اسلام بوده که فرمودۀ حسین بن علی (ع) که می فرماید : به خدا قسم من از مدینه خارج نشدم برای ریاست و مقام بلکه خارج شدم برای اصلاح دین امّت جدّم پیغمبر خدا (ص) .
که من در اینجا به عنوان یک فرد شیعه از شیفتگان علی بن ابی طالب (ع) و حسین بن علی (ع) اعلام می کنم : خدایا ! تو شاهد باش که من از شهرم و دیارم خارج نشدم و زن و فرزندم را برای جاه و مقام خارج نکردم بلکه بر این ، شهر و دیار خود را ترک و در غربت جای گزیدم که مگر با این عمل بتوانم کاری برای اسلام و محرومین منطقه کرده و رضایت خدا را جلب نمایم و در قیامت در مقابل خدا سر به زیر نباشم .
خدایا ! تو شاهد باش که این مملکت ایران تا کنون چندین انقلاب را پشت سر گذاشته که یک نمونۀ آن قائلۀ کردستان است و گروهک های کومله و دمکرات وابسته به شرق و غرب از جهالت و بی فرهنگی که رژیم ستمشاهی به جای گذاشته استفاده و مردم را به عذاب و استثمار کشید و از آنها به عنوان برده استفاده و جنایاتی از قبیل کشتن طرفداران اسلام و یا از بین بردن زن ها و فرزندان خردسال را در منطقه اعمال می نمایند . آیا فرمودۀ پیغمبر اسلام (ص) انسان را تکان نمی دهد که می فرماید :
من اصبح و لم یهتم به امور المسلمین فلیس بمسلم .
آیا کشتن مظلومینی همچون روحانیون کردستان و آیا آتش زدن قرآن ها و کشتن فرزندان خردسال ، زنان باردار ، خراب نمودن منازل مردم ، انسان را به یاد جنایات یزید نینداخته و سبب نمی شود که هجرت را به نشستن ترجیح و برای هدایت و دعوت به اسلام به چنین منطقه ای حرکت نماید تا اینکه این ایادی کفر و استکبار جهانی را از منطقه اخراج نماید .
آیا خون شهدای اسلام همچون بروجردی ها و کاظمی ها ، شیرودی ها و یوسفی ها که در این منطقه به شهادت رسیدند ، انسان را به این راه وا نمی دارد که آیۀ فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما را بر گزینند و دست زن و فرزند خود را گرفته و در منطقه ای مظلوم همچون کردستان خدمت نماید ؟
به گفتۀ حسین بن علی (ع) می فرماید : الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناها عنه . نمی بینید که حق عمل نمی شود و از منکرات دست برداشته
نمی شود ؟
ای جوان ها ! ای مردم ! این همه جنایات گروهک ها در کردستان سبب
نمی شود که آنها را به حرکت در آورد که درآورده است و با خون خود ، کردستان لاله گون ، که انسان وقتی نظاره می کند دشتی پر از لاله به رنگ خون شهدا ، شهدایی همچون سرداران اسلام را مشاهده می کند .
ای دنیا ! ای استکبار ! ای جنایتکاران که کاخ های خود را بر اساس ظلم و ستم بنا نموده اید ! بدانید که جوانان ایران ، پیروان راه علی (ع) و حسین بن علی (ع) و بدانید که اینها در مکتب اسلام و تشیّع بزرگ شده اند و حاضر نیستند هیچ جای دنیا ، مظلومی شب را به مظلومیت به سر ببرد و تا زنده اند خواب را بر شما و بر ایادی شما حرام خواهند کرد و بدانید که آه دل مظلوم ، شما را به ویرانی می کشد . به قول شاعر معروف ،
آه دل مظلوم به سوهان ماند گر خود نبرد ، برنده را تیز کند
ای دنیا ! ای استکبار ! چرا به خود نیامده و ملّت محروم و مظلوم را رها نکرده تا اینکه بتواند در دنیا فکر خود را جمع و به مسائل خود و اسلام برسند . آیا نمی دانید جوان های ایران درس حسین بن علی (ع) را یاد گرفته که فرمود : ان کان دین محمدا لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی . اگر بناست دین جدّم پا بر جا نماند الا به قتل من پس ای شمشیرها مرا در یابید .
و این جانب به عنوان یک شیعه اعلام می کنم ای دنیا ! ای مستکبرین ! بدانید که اگر بناست دین اسلام پا برجا نماند مگر به قتل و اسارت من و شما پس ای غرّش توپ ها و ترکش خمپاره ها ! ای رگبار مسلسل ها ! بدن مرا دریابید تا مگر خون سرخم و مظلومیت جوان ها ، پرچم لااله الا الله به دست جوان های مسلمان بر
کاخ های سر به کشیده به اهتزاز در بیاورد و انقلاب را که به دست مردی که از نظر شجاعت باید گفت حمزۀ سیّد الشهّدا ، از نظر بلاغت و پرورش یافتۀ مکتب علی (ع) ، از نظر سیاست و شهامت و شجاعت همچون شاگردی از مکتب حسین (ع) این روح بخش دلها ، خمینی کبیر ، این نایب امام زمان (عج) به دست ولیّش امام زمان (عج) تحویل نمایند .
ای مردم ! ای کسانی که نوشتۀ مرا می خوانید یا می شنوید ! دست از اسلام و قرآن و امام برنداشته و نگذارید تا خالی از عدل و داد و قسط گردد و در هیچ جا مظلومی در مظلومیت نماند و نگذارید منافقان در لباس کومله و دمکرات و منافقین و سایر گروهک ها ، این یاران با وفای امام را از ملّت بگیرد .
آیا هیچ موقع شده به فکر طبیب قلب بیفتی و بخواهی روحت را شاد کنی ؟ اگر به چنین فکری افتادی ، اگر قلبت تیره شد پیش این روحانیون قلب ، این طبیبان قلوب که به حق دکتر قلبند برو .
… خداوند همسرم را بعد از من صبر عنایت نموده و بتواند فرزندانم را در مکتب تشیّع تربیت و آنها را به این بدارد و نگذارند اسلحۀ پدرش که بر زمین افتاده ، بر زمین بماند و او را به دوش ، و قمقمۀ خشک شده را پر آب ، و بند حمایل پدرش را به کمر ببندد و با دنیای استکبار برای رضای حق و احقاق حق ، مبارزه و جنگ نماید .
پدرم ، مادرم ، برادرم ! بدانید که می دانید مرگ حق است . چه خوش است که انسان ، مرگ در بستر را انتخاب نکرده و سعی کند در سنگر بمیرد و چه خوش است این فرمودۀ امام سجّاد (ع) که فرمود : القتل لنا عاده و کرامتنا الشهاده انتخاب و در راه اسلام به شهادت برسد .
پدر ، مادرم ، برادرم و اهل و عیالم ! مبادا در مرگ من شیون و زاری کنید که می کنید و سعی نمایید نگذارید دشمن خوشحال شود و این آیه ولنبلونکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الثمرات و بشّر الصّابرین . الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون را به یاد آورده و قلب را به ذکر خدا و به یاد امام زمان (عج) و نایب او یعنی خمینی تسکین بخشید .
… سعی شود فرزندانم … با سواد ، تا آگاهانه در حرکت خود تصمیم بگیرند و بتوانند خدمتی برای احقاق حق رضایت خدا و اولیای خدا گام بردارند و بدانید من خدمت در کردستان مظلوم را یک وظیفۀ شرعی و فرضیه محسوب نموده و به خاطر ادای این فریضه ، به این منطقه حرکت و اگر خدا توفیق دهد تا فرهنگ اسلام در منطقه حاکم نشده به کار خود ادامه داده ، مگر اینکه خداوند این توفیق را از من سلب نماید …
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار
وصیتنامۀ شمارۀ 2
الحمدالله الذی جعل القتل لنا عاده و کرامتنا الشهاده قال الحسین
علیه السلام ان لم یکن دین و لا تخافون المعاد کونوا حرارا فی دنیاکم
ضمن عرض سلام به پیشگاه مقدّس امام زمان (عج) و نایب بر حقّش وصیتنامۀ خود را به شرح ذیل مکتوب می نمایم .
اینک که خون شهیدان می رود تا کاخ های ظلم و ستم شرق و غرب را به لرزه در بیاورد و می رود تا فرعونیان زمان را به سزای اعمال خویش برساند و کاخ های ظلم را بر سر آنها منهدم نماید و پرچم پر افتخار لااله الا الله بر فراز کاخ های کرملین به اهتزاز در بیاورد و صدای امام و رهبر کبیرمان از دیوارهای دنیا بگذرد و به گوش مظلومین دنیا برسد که برخیزید و قیام کنید و آزاد مرد زندگی کنید و زیر با ظلم و ستم زندگی کردن بس است . آیا فریاد حسین بن علی علیه السّلام را در 1400 سال قبل نشنیده اید که فرمود اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد زندگی کنید و ای کسانی که تمایلات دنیا شما را جذب خود نموده است ! آیا می دانید که تن به ظلم دادن گناه است ؟ و بدانید که در قیامت خداوند از شما سؤال خواهد نمود .
برادران و خواهران ! بدانید که من از زمانی که راه و چاره را تشخیص دادم در خدمت مردم بودم و از مردم می خواهم که همیشه در حقّ رهبر انقلاب دعا و از اوامرات ایشان سرپیچی نکنند و می دانم که من در حیاتم نتوانستم خدمتی به جامعه بنمایم و اینک می روم تا اینکه با خون سرخ خودم … بفهمانم که برخیزید و قیام کنید و نگذارید که ملّت مسلمان و شیعیان جهان در خدمت ایادی و زورگویان اسرائیلی باشند و می روم تا اینکه فرمودۀ حسین بن علی (ع) را که در 1400 سال قبل فرمود که : ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی . اگر دین جدّم محمد (ص) به جز کشته شدن من پا بر جا خاسته اند تا افرادی که دنیا آنها را به خود جذب نموده و در عصری که قریب به 1400 سال از ندای حسین بن علی (علی) می گذرد با دلی سرشار از مهر و عشق به شهادت فریاد بزنم اگر بناست انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام بزرگ ، پابرجا نماند مگر به کشتن ماها پس ای غرش توپ ها و ای ترکش خمپاره ها و ای رگبار مسلسل ها و ای امواج بمب ها ! مرا در یابید و این بدن سوخته شده مرا طعمه آرزوهای خود سازید و اگر بدن من پاسخگوی غرش های شما نمی باشد اینک به فرزندانم وصیت می کنم که خون خود را برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی آماده نمایید و بدانید که در این مدت نتوانستم فرزندانم را به معارف اسلامی آشنا کنم فقط زمان حرکت که فرزندانم دور و برم جمع بودند و به کجا رفتن را از من سوال می نمودند که کمی از جنایات دشمنان داخلی و خارجی را به آنها بازگو نمودم که شاهد به تکان درآمدن گهواره فرزند کوچکم شدم و از تکان گهواره متوجه شدم که می گوید پدر ! مرا هم با دشمنان اسلام آشنا کن ولی بدانید که دشمن مکار و پلید نگذاشت که مسئله را برای او بازگو کنم پس بر شماست که به او بگویید که پدر شما در کجا کشته شد و برای چه هدفی کشته شد و چه کسی او را به هلاکت رسانده است و بر شماست که دشمنان داخلی و خارجی را به آنها بفهمانید .
اما چند کلمه با پدر و مادر و برادر و فرزندانم ! بدانید و می دانید که مرگ حق است و قائل به معاد هم هستید و می دانید که مرگ در بستر در این زمان ، بسیار کار سختی است و شکرگزار خدا باشید که فرزند شما سعادت کشته شدن کشته شدن در راه خدا را پیدا کرد . اگر چنانچه جنازه و بدن مرا دیدید و به دست شما افتاد مبادا که در قیامت ، ما را پیامبران و شهدا شفاعت کنند …
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار
پدر و مادر برادر و فرزندانم ! بدانید و می دانید که مرگ حق است و قائل به معاد هم هستید و می دانید که مرگ در بستر در این زمان ، بسیار کار سختی است و شکرگزار خدا باشید که فرزند شما سعادت کشته شدن کشته شدن در راه خدا را پیدا کرد .
از خدا بخواهید که در قیامت ، ما را پیامبران و شهدا شفاعت کنند .
ای مردم ! ای کسانی که نوشتۀ مرا می خوانید یا می شنوید ! دست از اسلام و قرآن و امام برنداشته و نگذارید تا خالی از عدل و داد و قسط گردد و در هیچ جا مظلومی در مظلومیت نماند و نگذارید منافقان در لباس کومله و دمکرات و منافقین و سایر
گروهک ها ، این یاران با وفای امام را از ملّت بگیرد .
آیا هیچ موقع شده به فکر طبیب قلب بیفتی و بخواهی روحت را شاد کنی ؟ اگر به چنین فکری افتادی ، اگر قلبت تیره شد پیش این روحانیون قلب ، این طبیبان قلوب که به حق دکتر قلبند برو .
آیا خون شهدای اسلام همچون بروجردی ها و کاظمی ها ، شیرودی ها و یوسفی ها که در این منطقه به شهادت رسیدند ، انسان را به این راه وا نمی دارد که آیۀ فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما را بر گزینند و دست زن و فرزند خود را گرفته و در منطقه ای مظلوم همچون کردستان خدمت نماید ؟
آیا خون شهدای اسلام همچون بروجردی ها و کاظمی ها ، شیرودی ها و یوسفی ها که در این منطقه به شهادت رسیدند ، انسان را به این راه وا نمی دارد که آیۀ فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما را بر گزینند و دست زن و فرزند خود را گرفته و در منطقه ای مظلوم همچون کردستان خدمت نماید ؟
ای استکبار ! ای جنایتکاران که کاخ های خود را بر اساس ظلم و ستم بنا نموده اید ! بدانید که جوانان ایران ، پیروان راه علی (ع) و حسین بن علی (ع) و بدانید که اینها در مکتب اسلام و تشیّع بزرگ شده اند و حاضر نیستند هیچ جای دنیا ، مظلومی شب را به مظلومیت به سر ببرد و تا زنده اند خواب را بر شما و بر ایادی شما حرام خواهند کرد و بدانید که آه دل مظلوم ، شما را به ویرانی می کشد .
خدایا ! تو شاهد باش که این مملکت ایران تا کنون چندین انقلاب را پشت سر گذاشته که یک نمونۀ آن قائلۀ کردستان است … آیا فرمودۀ پیغمبر اسلام (ص) انسان را تکان نمی دهد که می فرماید :
من اصبح و لم یهتم به امور المسلمین فلیس بمسلم .
آیا کشتن مظلومینی همچون روحانیون کردستان و آیا آتش زدن قرآن ها و کشتن فرزندان خردسال ، زنان باردار ، خراب نمودن منازل مردم ، انسان را به یاد جنایات یزید نینداخته و سبب نمی شود که هجرت را به نشستن ترجیح و برای هدایت و دعوت به اسلام به چنین منطقه ای حرکت نماید تا اینکه این ایادی کفر و استکبار جهانی را از منطقه اخراج نماید .
اگر نبود که این عمل امام حسین (ع) برای خدا باشد ، تا کنون هزاران انقلابات دنیا از بین رفته بود . آن چیزی که به این حرکت ارزش داده ، رضایت حق و حرکت در مسیر حق و آبیاری اسلام بوده .
که من در اینجا به عنوان یک فرد شیعه از شیفتگان علی بن ابی طالب (ع) و حسین بن علی (ع) اعلام می کنم : خدایا ! تو شاهد باش که من از شهرم و دیارم خارج نشدم و زن و فرزندم را برای جاه و مقام خارج نکردم بلکه بر این ، شهر و دیار خود را ترک و در غربت جای گزیدم که مگر با این عمل بتوانم کاری برای اسلام و محرومین منطقه کرده و رضایت خدا را جلب نمایم و در قیامت در مقابل خدا سر به زیر نباشم .