نام پدر: علی اکبر
محل تولد: استان خراسان رضوی
شهرستان: فیروزه
تاریخ تولد:1342/06/15
تاریخ شهادت: 1365/08/25
محل شهادت: استان ایلام، شهرستان/ بخش: مهران، منطقه: مهران
سن: 23 سال
شغل: پاسدار
تحصیلات: ابتدایی
وضعیت تاهل: متاهل
تعداد شهید از یک خانواده: 1
محل گلزار: استان: خراسان رضوی، شهرستان/بخش: مشهد،، نام گلزار: بهشت رضا
محل تولد شهید:
عملیات منجر به شهادت:
ارگان اعزام کننده:
اسکن کنید!
محتوای توصیفی از شهید
وصیتنامۀ شمارۀ 1
(و ما لکم لا یقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین) من الرجال و النساء و الولدان
“چه شده شما را که جنگ نمی کنید در راه خدا و مستضعفین از مردان و زنان و فرزندان”
وقتی این آیه به چشم من می خورد ، می گویم براستی چه شده مرا که در این جنگ شرکت نمی کنم ؟ می بینم از هر نظر آمادگی حضور در جبهه را دارم ، پس چه شده مرا ؟ منی را که سالها پیش با خواندن و شنیدن جریان جنگهای بدر و خندق و غیره با خود می گفتم کاش در آن صحنه ها حضور می داشتم و برای اسلام
می جنگیدم ، چرا اکنون در کربلای زمانه نمی جنگم ؟ منی که با شنیدن حماسۀ کربلا اشک می ریختم و می گفتم کاش می بودیم و کمک امام حسین (ع)
می کردیم و به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) لبیک می گفتم چرا به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمانم پاسخ نمی دهم ، مگر هر روز عاشورا و هر سرزمینی کربلا نیست ؟
آیا از مرگ می ترسم ؟ نه . چون در قرآن می خوانم که اتخشونهم فالله احقّ ان یخشوه . آیا از دشمنان می ترسم ؟ پس خدا برای ترسیدن سزاوارتر است .
با خود می گویم مگر من رفتنی نیستم پس چرا در بستر بمیرم ؟ پس با فکر و اندیشه ، تصمیم نهایی را می گیرم ؛ تصمیمی را که امام حسین (ع) گرفته بود ؛ من مرگ عزّت بار را بر زندگی ذلّت بار ترجیح می دهم و پیامم برای این ملّت این است که به پشتیبانی خود از انقلاب و رهبر انقلاب ادامه دهند که این انقلاب زمینه ساز انقلاب حضرت مهدی (عج) است .
مادر عزیزم و خواهران و برادرانم ! می ترسم وقتی شهید شدم ناراحت شوید . مادر عزیزم ! دوست دارم با شنیدن خبر شهادت من یک انا لله و انا الیه راجعون بگویید و دیگر هیچ ؛ اگر هم چند چیز دیگر می خواهید بگویید ، پیام من باشد .
مادرم و خواهران و برادرانم ! من با فکر و اندیشه این راه را انتخاب کرده ام و این فکرم به هیچ کس ارتباطی ندارد . بعضی ها می گویند فلانی او را تحریک کرده ولی بدانید اینطور نیست و اگر کسی بعد از شهادتم حرفی به کسی بزند یقۀ او را روی پل صراط خواهم گرفت . اگر من به جبهه نروم می میرم ، یا با تصادف یا با چیز دیگر ؛ پس چه بهتر در راه خدا شهید شوم .
خدایا ! چرا بعضی ها از این همه قبرستان پند نمی گیرند ؟ این همه مرده از اول تاریخ بشر ، ولی چرا بعضی این را درک نمی کنند که آنان هم خواهند مرد ، چرا به فقرا کمک نمی کنند ؟ چرا از دین خدا د فاع نمی کنند ؟ چرا اینقدر خودخواهند ؟
خدایا همه را به راه راست هدایت فرما
خواهران و برادرانم ! تمام امیدم این است که راهم را هر چه استوارتر دنبال کنید . در پایان خواهش می کنم هر که از من بدی دیده است مرا ببخشد . بخصوص از مردم … روستامان قره باغ ، از تک تک اهالی از طریق وصیتنامه خداحافظی
می کنم و هر که از من بدی دیده ببخشد . در آخر با خانوادۀ عزیزم خداحافظی
می کنم و از شما خواهران و برادران که از شهر و روستا در تشییع جنازه ام شرکت کرده اید با شما هم خداحافظی می کنم .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار
من درخت تلخم ، شهادت میوۀ شیرین من است .
ارادتمند شما علی جلال آبادی 4/12/63
وصیتنامۀ شمارۀ 2
از خانواده ام می خواهم بعد از این که جنازه ام را به خاک سپردند نواری که وصیتنامه را خوانده ام و ضبط کرده ام بگذارند و مردم گوش فرا دهند .
و برادر شهیدم زین العابدین ! اسلحه ات را برداشتم تا کنار دجله و فرات رفتم و از همین جا سلام به حسین (ع) دادم ،
السلام علیک یا ابا عبدالله حسین
من وقتی که آمدم به جبهه به مادرم قول کربلا را دادم حال که در اینجا شهید شدم یک مقدار از خاک دجله و فرات در دستمالم بین دو در جیبم ، بگذار برای مادرم ببرم چون موقعی که آمدم به خانواده ام قول آزادی کربلا را دادم …
وصیتنامۀ شمارۀ 3
این وصیتنامه ها انسان را می لرزاند (امام خمینی)
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مردگانند بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند .
آن زمان که دل ها خالی از عشق افروز است و دل ها بی عشق و بی حب و رگ های جامعه بی خون ، ارزش های انسانی به فراموشی سپرده شده ، همه در مرداب های ضد انسانی غوطه ور شده اند ، کوله بار بشری بجز گناه چیز دیگری نیست ، آن لحظه هایی که نه نور امید است که از دریچه ای بتابد که ارزش بیافریند و نه حرکتی و نه ذوقی و نه شوقی ، آن وقت در آن لحظه هست که خون شهید ، پیام شهید ، حرکت شهید بسوی خدا ، عروج او بسوی خدا ، پرواز او به سوی خدا خود نمایی می کند و تمای هستی را رونق می بخشد و شراره های عشق را بر جان و تن سرد انسان های استعمار شده … و استثمار شده و شیطان زده می زند و باعث می شود که چهرۀ واقعی انسان ها به آنها نشان داده شود . آن وقت پیام شهید نویدبخش حرکتی بزرگ و هدفدار به سوی سعادت دنیوی و اخروی می شود .
آری این است که شهید شاهد است ، حیّ است ، حاضر است بر همۀ زمان ها و مکان ها ، عصرها و نسل ها و با خون خود خط سرخی بر روی مستکبران می کشد و با آن نگاه های ربّانی یی که در لحظۀ شهادت دارند ارزش های گمشده و فراموش شدۀ انسانی را زنده می کنند .
مگر نشنیده اید که حسین (ع) آموزگار بزرگ شهادت ، با خون خود آزادگی و مختار بودن و عاشق بودن و الهی بودن انسان را مهر کرد و به همۀ تاریخ درس داد و قلب تاریخ را فتح کرد و شمع تاریخ شد و سوخت و به بشریت روشنایی و نور بخشید . حال باید مثل شمع سوخت و شکافندۀ بین تاریکی و نور شد .
مخلص علی جلال آبادی برای ششمین بار به جبهه اعزام شدم چون خبر حمله ای را داشتم ، دوست داشتم که در حمله شرکت کنم تا خداوند بزرگ را با قلب و روح و فکر و عمل و نیّت خود ایمان بیاورم . مگر نه این است که مؤمن واقعی با خون وضو می گیرد و به نماز عشق می ایستد ؟ مگر نه این است که ارزش در انسان به عشق اوست ؟ پس من این پیام را به دشمن اسلام ، شرق و غرب می دهم :
اگر این بدن های ما ساخته شده که آخر بمیرد پس بگذارید که با گلوله ها و خمپاره ها تکه تکه بشود . چشمانم را باز بگذارید تا کوردلان بدانند کورکورانه به این راه نرفتم . دستانم را بیرون بگذارید تا راحت طلبان و دنیا پرستان ببینند که چیزی با خود به آن دنیا نمی برم . مشتانم را گره کنید تا کافران بدانند جسم بی جانم نیز نخواهد گذاشت لحظه ای آرامش به خود ببینند . آری من رفتم تا با خون خود با خط انبیا و امامان و ولایت فقیه میثاق ببندم .
مادر جان ! فرزند تو زنجیرهای اسارت و بردگی و خودفروشی را پاره کرده و آزاد شده و فقط می خواهد برای خدا کار کند . اسیر شکم و دنیا و این تجمل پرستی ها و آن افکارهای احمقانه نیست . او رفته و تمامی سنگرهای ضد انسانی و ضد ارزشی را فتح کرده و سر سپردۀ خدا و اسلام شده . آری مادر جان ! فرزند تو اسیر اسلام شده و به اطاعت و عبودیت و اخلاص رسیده البته اگر خدا قبول کند .
ولی به شما برادران و خواهران و پدران و مادران عموماً تأکید می کنم ، اگر می خواهید رستگار باشید بر مشا باد به ولایت فقیه . معتقد به ولایت فقیه باشید و بدانید خط ولایت فقیه در این زمان همان خط علی (ع) در عید غدیر خم می باشد و خط های دیگر همان خط های انحرافی آن زمان است .
… وقتی که رزمندگان با قمقمه های خالی و با لب تشنه و با صورتی پر از گرد و غبار و سلاح بر دوش به صحن حضرت اباعبدالله (ع) رسیدند یادی از ما شهدا نیز بنمایید …
65/2/1
محتوای دیداری از شهید
با کلیک بر روی هر عکس می توانید عکس را در نمای بزرگتر مشاهده نمایید.
عکس گلزار شهید
با کلیک بر روی هر عکس به نرم افزار نمایه سازی متصل شده و اطلاعات کامل عکس را در آنجا مشاهده خواهید کرد.