وصیتنامۀ شمارۀ 1
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
و با درود و سلام بیکران بر مهدی موعود (عج) و نایب بر حق امام خمینی و امت حزب الله و سلحشور ایران .
و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند
بلکه زنده اند و نزد خدای خویش روزی می خورند .
خدمت خانوادۀ گرامی خودم سلام می رسانم و همچنین برای پدر و مادر گرامی و گرانقدرم و پدر و مادر زنم یک به یک سلام می رسانم .
جنگ بین ایران و عراق جنگ بین اسلام و کفر جهانی می باشد . این جنگ تنها مربوط به ایران نیست . این جنگ به تمام مسلمین جهان ربط دارد و باید از این حرکت پشتیبانی کامل را بنمایند .
من در این برهۀ زمان واجب دانستم که در جبهه های حق علیه باطل حضور برسانم . گمان نمی کنم که رزمندگان به خاطر جاه و مقام و شهرت بدینجا آمده باشند . این است که دست خدای تبارک و تعالی روی بازوی پرتوان آنها قرار دارد و امام عزیزمان بر این بازوان بوسه می زند و بر این بوسه افتخار می ورزد .
انا الله و انا الیه راجعون بازگشت همه به سوی اوست
باری شهادت نصیبم شد
به پدر گرامی عرض می کنم اگر چنانچه بدی از من داشتید حلالم کنید . از مادر و برادرم و خواهرم و دیگر دوستان حلالیت می طلبم و همچنین حلالیت از همسرم می خواهم .
پدر گرامی ! امکان دارد که بروم و این رفتن ها واجب است و بالاخره این راه را باید طی نمود . من سفارش می کنم به دوستان و اقوام و خویشان که راه مرا ادامه دهند و اسلحه بنده را نگذارند روی زمین . امام عزیز را تنها نگذارند و از انقلاب و امام تا آخرین لحظه پشتیبانی کنند .
… باری عرض می شود از همگی دوستانم حلالیت برای من بطلبید و همچنین از قوم و خویشان …
به امید پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل … 15/11/64
وصیتنامه شماره 2
… خدمت خواهرانم سلام می رسانم . امیدوارم که همگی حالتان خوب بوده باشد . باری عرض می شود خواهرانم ! حفظ حجاب شما … با جنگیدن با دشمن بعثی هیچ فرقی ندارد و از شما خواهشم این است که حجابتان را حفظ کرده و مشتی بر دهان ابرقدرت های جهان می زنید … والسلام
علی توزنده جانی مورخه 64/11/15
