شهید علی اکبر نقدبیشی

وصيتنامة شمارة   1

اين جانب … در تاريخ 25/12/59 به ياري الله به طرف جبهة نبرد حق بر باطل مي‌‌روم … همسرم ! كه مدت كوتاهي با من زندگي كرده ايد اميدوارم كه مرا حلال كنيد …

وصيتنامة شمارة   2

ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه

يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون

خداوند جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده است . آنها در راه خدا جهاد مي كنند كه دشمنان دين را به قتل برسانند و يا خود كشته شوند .

با سپاس خداوند عالميان را كه به ما جان داد و ياري كرد ما را تا بتوانيم در راه اسلام خدمت كنيم . درود بر پيامبران از حضرت آدم (ع) تا پيامبر خاتم (ص) كه انسان ها را به راه راست هدايت كردند و سلام بر حسين(ع) كه با نثار خون خويش و يارانش ، راه چگونه زيستن و مقابله كردن با دشمن هاي خدا را به ما آموخت و مرگ با عزت را بر زندگي با ذلت ترجيح داد بدانيد كه من آگاهانه به جبهه و اين جهاد اصغر آمدم . براي اينكه اين از خدا بي خبران كه در كاخ هاي ظلم نشسته اند و دم از حقوق بشر مي زنند در حالي كه مال مسلمانان جهان را غارت مي كنند و مردم بي گناه را به خاك و خون مي كشند لذا نشستن در خانه و مرگ در بستر را نمي خواهم .

مي روم به ياري لشگر اسلام تا ريشة ظلم را از سر ملت هاي محروم جهان كوتاه كنيم و اگر در اين راه شهيد شدم سعادت نصيبم شده است .

اي پدر عزيز ! كه عمر خود را با تلاش و كوشش براي امر معاش از راه حلال و ما را با ديت رنج بزرگ كرديد بايد افتخار كنيد كه اين تربيت خوب شما بود كه خداوند ثمرة زحمات شما را شهادت فرزندت در راه اسلام عطا نمود . به اين نعمت افتخار كن و مرا حلال كنيدكه نتوانستم حق پدري كه شما برگردن من داشتيدادا نمايم.

و اي مادر عزيزم ! مي دانم كه مرگ فرزند سخت است . نمي گويم در عزايم گريه مكن ولي اين را بدان كه تو لياقت مادري داشتي و اين شير حلال تو بود و آن زحمت هايي كه براي به ثمر رسيدن فرزند كشيدي خداوند بهرة آن را فرزندي داد كه در راه اسلام خدمت كند و كشته شود . بايد به اين نعمت افتخار كني كه ذخيره براي آخرت كردي ولي من نتوانستم حق مادري كه به گردن من بود ادا كنم . از شما مي‌‌خواهم كه شيرت را حلالم كني .

و اي برادرم ! … شما زحمات زيادي براي من كشيدي . اميدوارم به بزرگي خودتان ببخشيد . و اي خواهرانم ! نمي گويم كه در عزاي من گريه نكنيد . مي دانم مرگ برادر سخت است و نمي توانيد بدون گريه تحمل كنيد ولي به ياد آوريد زينب كبري(س) را كه چگونه در مرگ برادر استقامت كرد و آن رسالت كه به عهدة آن بود انجام داد. از شما مي خواهم كه اين برادر كوچك خود را حلال كنيد.

و شما اي همسرم ! كه مدتي با من زندگي كرديد و با سختيها(ي) زندگي ساختيد و بر مشكلات تحمل كرديد . اميدوارم كه مرا ببخشيد كه نتوانستم محبت هاي شما را جبران كنم . و اما فرزندانم را مادري دلسوز باش به خاطر اينكه بعد از من همة اميدشان شما هستيد … و در پايان از همة شما التماس دعا دارم .

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

من آگاهانه به جبهه و اين جهاد اصغر آمدم براي اينكه اين از خدا بي خبران كه در كاخ هاي ظلم نشسته اند و دم از حقوق بشر مي زنند در حالي كه مال مسلمانان جهان را غارت مي كنند و مردم بي گناه را به خاك و خون مي كشند لذا نشستن در خـانه و مرگ در بستر را نمي خواهم .مي روم به ياري لشگر اسلام تا ريشة ظلم را از سر ملت هاي محروم جهان كوتاه كنيم و اگر در اين راه شهيد شدم سعادت نصيبم شده است .

اي مادر عزيزم ! … بدان كه تو لياقت مادري داشتي و اين شير حلال تو بود و آن زحمت هايي كه براي به ثمر رسيدن فرزند كشيدي خداوند بهرة آن را فرزندي داد كه در راه اسلام خدمت كند و كشته شود . بايد به اين نعمت افتخار كني كه ذخيره براي آخرت كردي .