وصیتنامه ام را به نام الله آغاز می کنم .
با سلام بر سرور شهیدان حسین بن علی علیه السلام و با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی و با درود به روان پاک همه شهیدان از صدر اسلام تا کربلای ایران و با سلام برهمه خانواده شهیدان گرانقدرمان و با سلام برخانواده مهربانم و با درود بر پدرو مادر زحمتکش که چه زحمت هایی برایم کشیده ای .
پدرو مادر عزیزم و خانواده محترم ! هدف از آمدن به جبهه این بود که این یکی از وظایف هر ملسمان است که با تجاوز به اسلام و ناموس و وطن ، در مقابل هر تجاوزگری ایستاده و تا آخرین نیرو آنان را نابود و از کشورمان اخراج کنیم و اکنون زمانی فرا رسدیه که با یورش به متجاوزین عراقی که از هیچ گونه عمل غیراسلامی و غیر انسانی مضایقه نمی کنند نشان دهیم که قدرت دین خدا تا چه حد می باشد .
خداوند بر ما منت نهاده است که درجبهه حق می جنگیم و این خود شکر
بی نهایت می خواهد که ما بندگان هرگز قادر نیستیم که شکر آن به جا آوریم . امید به اینکه تمام ما بندگان خداوند ، در پی آن باشیم که اسلام را شناخته و بدان عمل کنیم که در این صورت رضایت او را فراهم کرده ایم و حال که ما آمده ایم تا در راه خدا جهاد کنیم ، سلاح شهادت خود را به همراه داریم و تا زمانی که این سلاح در اختیار ماست پیروزی و فتح ما بدون شک حتمی خواهد بود .
چند نکته بود که می خواستم به عرضتان برسانم این بود که موقعی که من
می خواستم بیایم به جبهه ، شما از دستم ناراحت بودی که ان شاء الله مرا عفو کنید و ببخشید چون که در حال حاضر اسلام احتیاج به ما دارد و همچنین همسر مهربانم ! از شما هم می خواهم از این که بعد از آمدن من به جبهه آن ناراحتی را داشتی که بیایم به جبهه ، چون که دیدم احتیاج اسلام بیشتر از آن است که من زندگی به خوشی دل نبندم ان شاء الله که مرا حلالمان کنید شاید خدا توفیقی داد و ما را به سوی خودش کشید که جای شکرش باقی است .
من از همه دوستان و آشنایان می خواهم که مرا ببخشند و حلالمان کنند . اگر کوتاهی در حق آنها کرده ایم من از همه همدهی ها و هم محلی ها و همشهری ها می خواهم که مرا ببخشند . بعد از شهادتم می خواهم که هرگز از خط اسلام و امام خارج نشوید و امام را همیشه دعا کنید . برای پیروزی رزمندگان دعا کنید .
شما را به خدا می سپارم . خداحافظ همه شما
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار
علیرضا چزگی تاریخ 21/1/63
