نام پدر: اسماعیل
محل تولد: استان خراسان رضوی
شهرستان: زبرخان
تاریخ تولد:1335/01/22
تاریخ شهادت: 1366/03/27
محل شهادت: استان خوزستان، شهرستان/ بخش: خرمشهر، منطقه: خرمشهر
سن: 31 سال
شغل: قالیبافی
تحصیلات: نهضت سوادآموز
وضعیت تاهل: متاهل
تعداد شهید از یک خانواده: 1
محل گلزار: استان: خراسان رضوی، شهرستان/بخش: زبرخان، مرکزی زبرخان، نام گلزار: باغشن
محل تولد شهید:
عملیات منجر به شهادت:
ارگان اعزام کننده:
اسکن کنید!
محتوای توصیفی از شهید
شمس الدين در بيست و دوم فروردين ماه 1335 در خانوادهاي مستضعف و زحمتكش پا به عرصه وجود نهاد تحصيلات خود را تا پايان دوران ابتدايي ادامه داد و بعد از آن به كار قالي بافي مشغول شد. وي جوان دلسوز و غيرتمندي بود ، هيچوقت تاب تحمل نگاه هاي نامحرم به زنان را نداشت و هميشه در اين امر با افراد نابكار در بحث و جدل بود .
شمس الدين فرد مومن و مخلصي بود، گاهي كه با معبود خويش به راز و نياز مي پرداخت و خود را در وادي عشق يكه و تنها مي ديد قطرات اشك در سكوت و تنهايي بر ديدگانش جاري مي شد و با خدايش نجوا مي كرد كه يا غياث المستغيثين به فريادم برس و بنده گنهكار و عصيانگرت را به جود و عظمتت ببخش .
ايشان عاشق امام و ولايت بود بطوريكه هر زمان تصوير امام را از تلويزيون مشاهده مي نمود اشك مي ريخت وهميشه آرزوي ديدار حضوري با ايشان را داشت .
او خود در نامه اي ، عشق به مولا و پيروي از راه اورا اينچنين بيان نمود كه :
« دلهاي ما حسيني است مولاي ما خميني است
فرمان بده اماما لبيك يا خميني
تا قطره هاي آخر با بعثيان كافر
جنگيم تا شهادت لبيك يا خميني
ما راهيان قدسيم كز راه كربلاييم
از توست يك اشاره لبيك يا خميني
ما لشكر خداييم از غير تو جداييم
آماده دفاعيم لبيك يا خميني »
با شروع جنگ و حمله گرگهاي گرسنه اي كه زوزه كشان بر ما تاختند، شمس الدين آماده رزم شد. زمان رفتن به جبهه در حاليكه خانواده بي تابي نموده و اشك مي ريختند ايشان شيريني خريده و بين آنان تقسيم كرد و به آنان ، با رفتن به جبهه اين اميد را داد كه :«…با اين اميد كه راه كربلا را بگشاييم و قدس را آزاد نماييم و به امام عزيزمان ثابت نماييم كه ما همانطوري كه شعار داديم، عمل كرديم …»
سرانجام بعد از پيكار با دشمن در 27/3/66در منطقه خرمشهر شمس الدين شهد شيرين شهادت را نوشيد و و به ملكوتيان پيوست .