نام پدر: سیدابراهیم
محل تولد: استان خراسان رضوی
شهرستان: زبرخان
تاریخ تولد:1325/02/08
تاریخ شهادت: 1364/11/25
محل شهادت: استان خوزستان، شهرستان/ بخش: آبادان، منطقه: اروندرود
سن: 39 سال
شغل: کشاورزی
تحصیلات: ششم نظام قدیم
وضعیت تاهل: متاهل
تعداد شهید از یک خانواده: 1
محل گلزار: استان: خراسان رضوی، شهرستان/بخش: زبرخان، مرکزی زبرخان، نام گلزار: قدمگاه
محل تولد شهید:
عملیات منجر به شهادت:
ارگان اعزام کننده:
اسکن کنید!
محتوای توصیفی از شهید
سيدمحمد قدمگاهي (اكرامي) در هشتمين روز ارديبهشت سال 1325 در قدمگاه رضوي بخش زبرخان شهرستان نيشابور در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود . از همان اوان كودكي زندگي او با فراز و نشيب هاي زيادي همراه بود . دوران تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش با موفقيت گذراند ، اما چون قدمگاه فاقد دبيرستان بود . ادامة تحصيل برايش ميسر نبود ، لذا پس از ترك تحصيل و رسيدن به سن قانوني به استخدام ارتش درآمد ، قامت بلند ، توانايي جسماني بالا و داشتن مهارت در ورزش هاي رزمي ، به ويژه كشتي و كسب
مقام قهرماني و دارا بودن برخي از خصلتهاي پهلواني و جوانمردانه در ميان اهل محل به سيدمحمد طيب شهرت پيدا نموده بود . مبارزات شهيد از سال 49 در داخل ارتش
(لشكر 77 خراسان) با روي گرداني از خدمت در نظام طاغوتي شروع و مدت يك سال فراري و سه سال زندان ، حاصل مبارزات منفي وي با سرد مداران ارتش شاه بود ، وي در درون زندان با محكومان سياسي دادگاه نظامي آشنا شد و دور جديد از مبارزات پنهاني وي بر عليه رژيم منحوس پهلوي را آغاز نمود .
در سال 1353 توسط ساواك به اتهام شليك گلولة حكت به عكس شاه معدوم دستگير و حدودچهار ماه مورد شكنجه و آزار قرار گرفت،
پس از آن در دادگاه نظامي محاكمه و ادامه محكوميت خود را در سلولهاي انفرادي زندان جمشيدآباد تهران سپري كرد . سرانجام در سال 1356 از ارتش اخراج كه با اوج گيري انقلاب اسلامي همزمان بود ، شهيد سيد محمد نيز از اين جوش و خروش دور نماند و در راهپيماييهاي پرشور بخش زبرخان شركت فعال و مؤثر داشت . با شروع جنگ تحميلي پس
از عضويت در بسيج مستضعفين روانة جبهه هاي حق عليه باطل شد و نزديك پنج سال در مناطق جنگي حضور داشت . و در 12 عمليات رزمي شركت كرد ، كه سه سال مسئوليت ترابري سنگين لشكر پنج نصر را به عهده داشت و آبرسانيهاي خط مقدم را شخصاً انجام مي داد .
|
پس از چندبار مجروحيت و يكبار مجروح شيميايي در عمليات فاو در اروندكنار شركت
نمود كه مجدداً ازناحيه چشم مجروح و بنا به اظهارات يكي از همرزمانش به نام شهيد مرتضي صالح آبادي ، سيدمحمد از انتقال به پشت جبهه خودداري كرده و با سماجت مجدداً به صحنه عمليات بازگشت و پس از خاموش كردن سه تيربار دشمن كه رزمندگان اسلام را مورد هدف قرار داده بود ، سرانجام در اروندكنار به درجه رفيع شهادت رسيد .
و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا
کسانی که در راه ما جهاد کنند از راه هایی آنها را هدایت می کنیم
چگونه خدای را سپاس دارم که کسی چون من عاصی گنهکار را هدایت نمود. هدایت به راهی که باعث رضای او بود . بله ، همچنان که خودش گفته ، در قرآن فرموده : کسانی که در راه ما جهاد کنند از راه هایی آنها را هدایت می کنیم . اینجاست که باید گفت بخشش و عفو خداوند از گناهمان بیشتر است .
آری نمی دانم سرنوشتم بر کجا خاتمه می یابد اما امید آن را دارم که خداوند مرگم را تبدیل به شهادت در جبهة جنگ کند چرا که حال با این هجوم همگی به اسلام ، ننگ و نفرت است که انسان از اسلام دفاع نکند و در خانه ، مرگ به سراغش بیاید . اما با این اطمینان دارم که مرگ به استقبالم می آید .
آری بعد از رفتن من جمع می شوید. با هم می گویید چرا رفت ؟ به این زودی؟ چطور شد ؟ آری عمر مثل برق می رود ولی چه خوش است که عمر رفته در راه خداوند باشد . عده ای دوست دارید برایم کاری انجام دهید اما تنها انتظاری که از شما دارم اینست که راهم را ادامه دهید . رهبرم را تنها نگذارید . رزمندگان اسلام را یاری کنید تا وقتی که مملکت اسلامی را به صاحب اصلیش امام زمان(عج) تحویل دهید . اگر می خواهید قدمی بردارید ، وارد جنگ شوید . وارد جنگ شوید تا بفهمید چگونه می خواهند اسلام را از بین ببرند .
عده ای از ما مردم وقتی نام حسین(ع) می آید می گوییم کاش ما هم آنجا بودیم و شهید می شدیم . بله امروز باز حماسة کربلا پیش آمده پس بیاییم حرّ وار وارد جنگ شویم و حسین زمان و اسلام را یاری کنیم . مگر ما نمی گوییم که حماسة کربلا برای ما درس بوده است ؟ پس درس بگیرید از حرّ عاشورا . آری هر چقدر که گناهکار باشید خاندان نبوت و خداوند می بخشند اما به شرطی که مثال حرّ توبه کنیم و آزاده باشیم .
مقداری هم برای خانواده ام وصیت دارم . اگر من به معبودم پیوستم ناراحت نشوید . به بچه هایم بگویید پدرتان آزادانه رفت و در راه اسلام به شهادت رسید . به پسرانم بگویید از اسلام کناره نگیرند و اسلام را یاری کنند . به مادرم و همسرم و خواهرانم بگویید چون زینب(س) مثال شیر باشند و اگر گریه می کنند گریه هاشان مشتی بر دهان کافران و منافقین باشد. طوری نباشد که آنان را خوشحال کند . پدرم! برادرانم ! اقوام ! سعی کنید تا می توانید صبور و قوی باشید که خداوند صابران را دوست می دارد و راهم را ادامه دهید .
اما خانواده ام ! چون در زمان طاغوت ما از اسلام چیزی نمی دانستیم مقداری در نماز و روزه ام کوتاهی کرده ام … رضایت از همه بطلبید و همگی را از من راضی کنید . برایم از خداوند طلب مغفرت کنید . در آخر می گویم سعی کنید امام را تنها نگذارید که اگر این کار را بکنید نه دنیا دارید و نه آخرت . برای طولانی شدن عمرش دعا کنید و سعی کنید همیشه در صحنه باشید و بیشتر به جنگ کمک کنید .
به امید پیروزی اسلام بر کفر
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار
29/11/1363 بیست و نهم بهمن ماه هزار و سیصد و شصت و سه
سید محمد قدمگاهی
محتوای دیداری از شهید
با کلیک بر روی هر عکس می توانید عکس را در نمای بزرگتر مشاهده نمایید.
عکس گلزار شهید
با کلیک بر روی هر عکس به نرم افزار نمایه سازی متصل شده و اطلاعات کامل عکس را در آنجا مشاهده خواهید کرد.