نام پدر: سیدعباس
محل تولد: استان خراسان رضوی
شهرستان: نیشابور
تاریخ تولد:1348/06/01
تاریخ شهادت: 1363/12/21
محل شهادت: استان خوزستان، شهرستان/ بخش: دشت آزادگان هویزه، منطقه: هورالهویزه (هورالعظیم)
سن: 15 سال
شغل: قالیبافی
تحصیلات: ابتدایی
وضعیت تاهل: متاهل
تعداد شهید از یک خانواده: 1
محل گلزار: استان: خراسان رضوی، شهرستان/بخش: نیشابور، مرکزی نیشابور، نام گلزار: بار
محل تولد شهید:
عملیات منجر به شهادت:
ارگان اعزام کننده:
اسکن کنید!
محتوای توصیفی از شهید
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
هرگز نپنداريد كساني كه در راه خدا كشته مي شوند مردگانند بلكه زنده اند
و نزد خدا روزي مي خورند . (سورة آل عمران آية 169)
بار الها ! چه چيزهايي كه قابل آن نبودم ، به من عطا فرمودي . اي خدا ! چگونه از تو سپاسگزاري كنم كه به من عقل ، هوش و مغز و بدن سالم عطا فرمودي تا راه حق را از راه باطل تشخيص دهـم و به من دست و پاي سالم عطا كردي تا بتوانم خود را به جبهة حق عليه باطل برسانم و در راه اسلام ، خداي به من نصرت بده كه بتوانم خالصاً و مخلصاً قدم بردارم . بار الها ! تو خود مي داني كه در اين روزهاي آخر عمرم آن چه كه بر روي كاغذ مي آورم از دلم برخاسته است .
مادرم ! اي مربي ! من را با زحمت هاي فراوان بزرگ كرده ايد و تربيت اسلامي داده ايد . مادرجان ! بر خود ببال كه فرزنداني رشيد و دلير تحويل جامعه داده اي . مادرجان ! از تو مي خواهم كه در فراغ من صبر پيشه كني و نبادا در فراغم گريه و زاري بكني . مادرجان ! عاقبت هر فرد ، مردن است پس چه بهتر كه مرگ در راه هدف باشد . در اينجا بايد نكته اي را يادآور شوم هر چند كه مي دانم شما بهتر از من مي دانيد كه امام سوم ما شيعيان ، روز عاشورا با صداي بلند فرياد زد هل من ناصراً ينصرني . آيا كسي هست كه مرا ياري كند ؟ و ما هميشه بلكه … اجداد ما مي گفتند : اي كاش ما در كربلا مي بوديم .
برادرانم ! … من به شما سفارش مي كنم كه هميشه نمازهايتان را بخوانيد و هميشه از اسلام و امام فراموش نكنيد . مادرم ! بايد من را ببخشيد و افتخار كني كه چنان فرزنداني خداوند به تو داده است كه در راه اسلام براي شهادت ، خود را آماده مي كنند . مادرم ! من از تو خيلي تشكّر مي كنم .
خواهر ! از تو مي خواهم كه من را ببخشي . اگر بدي يا خوبي ديدي من را ببخش . از تمام قومان و دوستان مي خواهم من را ببخشند . از مادر بزرگ و پدر بزرگ و … مي خواهم من را ببخشند . از همسرم مي خواهم كه من را عفو كند …
الان كه اين وصيتنامه را مي نويسم روز چهارشنبه برابر 14/12/63 است كه نشسته ايم و همه مان داريم وصيتنامه مي نويسيم .
ديگر عرض ندارم بجز سلامتي شما .
خدايا خدايا خدايا تا انقلاب مهدي (عج) خميني را نگهدار
از عمر ما بكاه و بر عمر او بيفزا
مادرم ! از من راضي باش
بارالها ! چـه چيزهايي كه قابل آن نبودم ، به من عطا فرمودي . اي خدا ! چگونه از تو سپاسگزاري كنم … به من نصرت بده كه بتوانم خالصاً و مخلصاً قدم بردارم . بار الها ! تو خود مي داني كه در اين روزهاي آخر عمرم آنچه كه بر روي كاغذ مي آورم از دلم برخاسته است .
مادرجان ! عاقبت هر فرد ، مردن است پس چه بهتر كه مرگ در راه هدف باشد … مادرم ! بايد من را ببخشيد و افتخار كني كه چنان فرزنداني خداوند به تو داده است كه در راه اسلام براي شهادت ، خود را آماده
مي كنند . مادرم ! من از تو خيلي تشكّر مي كنم .
محتوای دیداری از شهید
با کلیک بر روی هر عکس می توانید عکس را در نمای بزرگتر مشاهده نمایید.
عکس گلزار شهید
با کلیک بر روی هر عکس به نرم افزار نمایه سازی متصل شده و اطلاعات کامل عکس را در آنجا مشاهده خواهید کرد.