نام پدر: علی
محل تولد: استان خراسان رضوی
شهرستان: نیشابور
تاریخ تولد:1336/02/02
تاریخ شهادت: 1365/03/01
محل شهادت: استان ایلام، شهرستان/ بخش: مهران، منطقه: مهران
سن: 29 سال
شغل: کارمند
تحصیلات: لیسانس
وضعیت تاهل: مجرد
تعداد شهید از یک خانواده: 1
محل گلزار: استان: خراسان رضوی، شهرستان/بخش: نیشابور، مرکزی نیشابور، نام گلزار: بهشت فضل
محل تولد شهید:
عملیات منجر به شهادت:
ارگان اعزام کننده:
اسکن کنید!
محتوای توصیفی از شهید
سید عبداله طالبیان که در سال ۱۳۳۶ همزمان با سالروز شهادت جد بزرگوارش امام موسی کاظم (ع) در خانواده ای مذهبی و تحصیلکرده در شهرستان نیشابور دیده به جهان گشود .
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه فضل (ملی) و زیر نظر پدر بزرگوارش در همان مدرسه به پایان رسانید. سپس وارد مقطع راهنمایی گردید. سید عبداله کلاس اول راهنمایی بود که پدرش از دنیا رفت و مادر مهربانش سرپرستی خانواده را برعهده گرفت. وی سه سال راهنمایی را در مدرسه ناصری به پایان رسانید و پس از گذراندن مقطع دبیرستان در مدرسه فردوسی موفق به اخذ دیپلم ریاضی گردید. پس از یک سال به صورت حق التدریس در روستای شورگشت ریاضی تدریس نمود . سپس در دانشگاه سنندج در رشته ریاضی قبول گردید و مدت دو سال از عمر شریفش را در این شهر گذرانید.
به علت شروع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها به نیشابور عزیمت نمود و مدت دو سال با چند تن از دوستان از جمله شهید چمنی مشغول خدمت در جهاد سازندگی شد سپس همزمان با بازگشایی دانشگاهها برای ادامه تحصیل به مشهد مقدس سفر کرد و پس از یک سال و نیم تحصیل موفق به اخذ مدرک لیسانس گردید. پس از آن، شروع به همکاری با سیاه ، جهاد، دانشگاه و …. نمود .
سید عبداله دوبار از طرف دانشگاه به جبهه عزیمت نمود که یک بار به همراه اعضای دانشگاه جهت بازدید از منطقه رفته بود و بار دیگر نیز از طرف بسیج اعزام گردید. سید عبداله مسؤول هیأت هفت نفره واگذاری زمین در نیشابور و عضو هیأت هفت نفره استان بود. این شهید بزرگوار که ارادت عمیقی به اهل بیت (ع) داشت و از کودکی با حضور خود، روشن افزای محافل آن خاندان مقدس بود. به هنر نقاشی نیز علاقه مند بود و در رشته مینیاتور و سیاه قلم آثار بدیعی از خود به جای
گذاشت . وی همچنین به مطالعه عشق می ورزید و بیشتر اوقات فراغت خود را صرف مطالعه می نمود همچنین از لحاظ کارهای فنی و تعمیرات لوازم خانگی مهارت داشت.
او کم سخن میگفت، اما زمانی هم که لب به سخن میگشود ، کلامی زیبا و دلنشین داشت . سادگی در سراسر زندگیش موج میزد و از تجملات بیزاری می.جست متین بود و نسبت به خانواده بسیار متواضع ، سکوت سید عبداله مملو از تفکر و راز بود و رابطه اش هم با خالق و هم با مخلوق خالصانه بود .
سید عبداله در سومین هجرت خود در جبهه در منطقه مهران بر اثر اصابت ترکش خمپاره به لقاء اله پیوست.
به نام او که نامش دوای دل های خسته است و ذکر شفای قلب های شکسته معرفتش معراج عارفان است و قدرتش موجب استواری مجاهدان . سپاس او را که مصیبت را موجب تعالی انسان قرار داد- بشر را صاحب اراده نموده و به وی نعمت انتخاب عطا فرمود تا اسفل السافلین را زیر پا نهد ، در لقد خلقنا الانسان فی کبد بگدازد و طریق الذین یجاهدون فی سبیل الله را بپیماید ، پذیرای انا الیه راجعون گردد و آنگاه در مقام رضی الله عنهو و رضو عنه آرام گیرد .
خداوندا ! بندگانی بودیم غافل با کوله بار سنگین تعلق ها- بار سنگین بود اما دست تهی ، راه روشن بود اما قلب تاریک ، صراط مستقیم بود و ما مغضوب ، جهان به تسبیح تو در خروش بود و ما در سکوت خویش خموش ، زنجیر ضلالت را به دست خویش بر پای هدایت بسته بودیم و دل های خود را به رنگ های دنیا خسته نمودیم
مصداق کلام مولا علی (ع) بودیم که فرمود : یا اسری الرغبه اتصرق ، ای گرفتاران خواهش نفس ! باز ایستید که دلبند به دنیا را نمی ترساند مگر صدای دندان مصیبت ها و اندوه هایشان .
در پندار خویش بودیم تا آنکه از لابلای امواج رحمت مقلّب القلوب به ناگاه برقی جهید و تا اعمال جان دوید و در جان مردۀ ما روحی دیگر دمید . جای درنگ نبود ، دست و رو ناشسته برخاستیم و در پی خیل روندگان راهت دویدیم ، در حالی که دستمان به تضرّع بلند بود که ربنا ظلمنا انفسنا .
اما غفلت دیرینه را تضرع کافی نبود . جان بی مایه را زیر بغل گرفتیم و گفتیم ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار .
پنداشتیم که خالصیم اما سگ نفس همچنان در پی ما روان بود . طلب وصال داشتیم اما مخاطب کلام خداوندی بودیم که : اقرأ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا . سر افکنده سر به زیر انداختیم که کتاب ما سخت پریشان بود ، اما مگر پناهگاه دیگری سراغ داشتیم پس دیگر بار فریاد کردیم : پروردگارا ! سربازی هستیم از سربازاان مکتب و هوای نصرت حسین (ع) آن سبز کربلای سرخ را در سر داریم و سرمایۀ جان ، یگانه پیشکشمان است .
و این بار نسیم جانبخش رحمت خداوندی بود که بر چهره های عرق کرده و تن های زخم خورده می ورزید و صبح صادق را نوید می داد در حالی که با خالق خویش زمزمه می کردیم ، ربنا اغفرلی و لوالدی و للمؤمنین یوم یقوم الحساب .
پس خداوندا ! روز قارعه و یوم الحساب ، مرا سید و عبدالله و از طالبان رحمتت قرار ده .
والسلام تاریخ 65/2/26
در پندار خویش بودیم تا آنکه از لابلای امواج رحمت مقلّب القلوب به ناگاه برقی جهید و تا اعمال جان دوید و در جان مردۀ ما روحی دیگر دمید . جای درنگ نبود ، دست و رو ناشسته برخاستیم و در پی خیل روندگان راهت دویدیم ، در حالی که دستمان به تضرّع بلند بود که ربنا ظلمنا انفسنا .
اما غفلت دیرینه را تضرع کافی نبود . جان بی مایه را زیر بغل گرفتیم و گفتیم ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار .
پنداشتیم که خالصیم اما سگ نفس همچنان در پی ما روان بود . طلب وصال داشتیم اما مخاطب کلام خداوندی بودیم که : اقرأ کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا . سر افکنده سر به زیر انداختیم که کتاب ما سخت پریشان بود ، اما مگر پناهگاه دیگری سراغ داشتیم پس دیگر بار فریاد کردیم : پروردگارا ! سربازی هستیم از سربازاان مکتب و هوای نصرت حسین (ع) آن سبز کربلای سرخ را در سر داریم و سرمایۀ جان ، یگانه پیشکشمان است .
به نام او که نامش دوای دل های خسته است و ذکر شفای قلب های شکسته معرفتش معراج عارفان است و قدرتش موجب استواری مجاهدان . سپاس او را که مصیبت را موجب تعالی انسان قرار داد- بشر را صاحب اراده نموده و به وی نعمت انتخاب عطا فرمود تا اسفل السافلین را زیر پا نهد ، در لقد خلقنا الانسان فی کبد بگدازد و طریق الذین یجاهدون فی سبیل الله را بپیماید ، پذیرای انا الیه راجعون گردد و آنگاه در مقام رضی الله عنهو و رضو عنه آرام گیرد .
خداوندا ! بندگانی بودیم غافل با کوله بار سنگین تعلق ها- بار سنگین بود اما دست تهی ، راه روشن بود اما قلب تاریک ، صراط مستقیم بود و ما مغضوب ، جهان به تسبیح تو در خروش بود و ما در سکوت خویش خموش ، زنجیر ضلالت را به دست خویش بر پای هدایت بسته بودیم و دل های خود را به رنگ های دنیا خسته نمودیم .
مصداق کلام مولا علی (ع) بودیم که فرمود : یا اسری الرغبه اتصرق ، ای گرفتاران خواهش نفس ! باز ایستید که دلبند به دنیا را نمی ترساند مگر صدای دندان مصیبت ها و اندوه هایشان .
این بار نسیم جانبخش رحمت خداوندی بود که بر چهره های عرق کرده و تن های زخم خورده می ورزید و صبح صادق را نوید می داد در حالی که با خالق خویش زمزمه می کردیم ، ربنا اغفرلی و لوالدی و للمؤمنین یوم یقوم الحساب .
خداوندا ! روز قارعه و یوم الحساب ، مرا سید و عبدالله و از طالبان رحمتت قرار ده .
محتوای دیداری از شهید
با کلیک بر روی هر عکس می توانید عکس را در نمای بزرگتر مشاهده نمایید.
عکس گلزار شهید
با کلیک بر روی هر عکس به نرم افزار نمایه سازی متصل شده و اطلاعات کامل عکس را در آنجا مشاهده خواهید کرد.