من شهادتنامه ام را در حالی آغاز می کنم که جهان کفر بر علیه جهان اسلام به پا خاسته و ما هم در این برهه از زمان وظیفه خود می دانم که خودم را آماده کنم و در این وقت حساس از اسلام و مسلمین دفاع کنم و … خداوند اگر ما را قبول کرد و شهادت نصیبم گردید امیدوارم بعد از شهادت من برای من گریه و زاری نکنید و هیچ ناراحتی نداشته باشید .
همسرم ! امیدوارم بعد از شهادت من همچون زینب وار راه من را ادامه بدهید و در پذیرایی از فرزندانم و تربیت خوب برای آنها کوشش داشته باشید . همسرم ! من را ببخش که در چند سالی که زندگی کرده ایم من همسر خوبی برایت نبوده ام و امیدوارم مرا ببخشی .
چند کلمه هم درباره مادرم می نویسم . مادرم ! اکنون که شهادت نصیب فرزندت شده است تقاضامندم در شهادت من ناراحت نباشید و گریه نکنید که این راه را که انتخاب کرده ام راه حسین (ع) می دانم و به این راه افتخار می کنم . مادرم ! شما برایم زحمت های زیادی کشیده اید و من فرزندی خوبی نبوده ام که از زحمت های شما قدردانی کنم و حالا امیدوارم که من این راهی که انتخاب کرده ام ما را حلال کنی .
برادرم ! … امیدوارم بعد از شهادت من صبور و استوار و مقاوم باشیس و اگر اسلحه من به زمین افتاده به دست بگیری و قلب دشمن بعثی را هدف بگیری .
و از خواهرانم می خواهم که بعد از شهادت من همچون زینب وار حجاب خود را حفظ کرده و گوش به فرمان کلام خداوند باشند و حرف های رهبر که پیشوای ما هست به گوش بگیرند و اطاعت بکنند .
دیگر بیش از این سرتان را به درد نمی آورم…
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
حسین درودی 1365/10/19