خانه » تاریخ شفاهی »
نام نقل کننده خاطره: سید یحیی سلیمانی (حسینی منش )
تاریخ خاطره:
محل وقوع خاطره: بستان
شهدای یاد شده در این خاطره:
عملیات های یاد شده در این خاطره:
سيد يحيى سلیمانی میگوید روزهای آزاد سازی بستان بود که ما و تعدادی از برادران سپاه نیشابور با سرپرستی سردار شوشتری در حاشیه پل مستقر شدیم سلاح اکثر برادران ژ ۳ بود. تعداد کمی از رزمندگان از اسلحه کلاش استفاده میکردند شهید دهنوی معاونت گردان را بر عهده داشت. هنگامی که به ما خبر دادند که دشمن عقب نشینی کرده من و فرمانده گردان و معاون گردان جهت شناسایی به داخل نیروهای عراقی نفوذ .کردیم زمانی که با برادران مشغول نماز خواندن بودیم متوجه حضور عراقیها در فاصله حدوداً ۲۰۰ متری شدیم پس از اتمام نماز وقتی که به اطراف دوربینها رفتیم دیدیم که حدوداً ۱۰۰۰ متر پشت سرما عراقیها مستقر شده اند. حسین دهنوی پیشنهاد داد به صورت دو تیم به عقب برگردیم. ما گفتیم حالا که ما را ندیده اند در اطراف پنهان شویم و از تاریکی شب استفاده کنیم و به عقب برگردیم. شهید گفت چون احتمال دارد در تاریکی شب مسیر را گم کنیم به صورت آتش عقب نشینی کنیم پیشنهاد شهید را قبول کردیم و با این تاکتیک به عقب برگشتیم در کنار رودخانه تانکهای زیادی توسط رزمندگان اسلام منهدم شده بود که ما از هر کدام از لاشه تانکها قطعه ای باز کرده و یک قبضه اسلحه دوشیکا ساختیم. برادران گردان افتخار میکردند که خودشان اینچنین اسلحه سنگینی ساخته اند. همان روز شهید دهنوی برای اصلاح موهای سرش نزد من آمد که بسیار شوخی میکرد که خبر دادند به تنگه حمله شده است و همه باید به جلو بروند شهید دهنوی بلافاصله بلند شد و موهای سرش را فراموش کرد و به منطقه رفت
استان: خوزستان
شهرستان: بستان
بخش:
روستا:
نام مکان: بستان
ارگان: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سازمان: نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
قرارگاه:
لشگر:
تیپ:
گردان / واحد:
دسته:
منطقه عملیات:
نوع عملیات: آفندی
مراحل عملیات: هنگام عملیات