خانه » تاریخ شفاهی »
نام نقل کننده خاطره: همسر شهید دهنوی
تاریخ خاطره:
محل وقوع خاطره: نیشابور
شهدای یاد شده در این خاطره:
عملیات های یاد شده در این خاطره:
همسر شهید دهنوی قبل از شهادت به ایشان الهام شده بود خواب دیده بودند که بالای دیوار باغ بسیار بلند و زیبایی ایستاده اند و چند نفر از شهدایی که میشناختند در باغ ایستاده اند شهید دهنوی به آنان گفته بود که آیا من اجازه دارم وارد باغ شوم و آنها هم گفته بودند. تا چند روز دیگر به ما ملحق خواهی شد. قبل از عملیات تلفن زدند و گفتند از شما خواهش میکنم که اگر سعادت شهادت نصیب من شد. همچون کوه استوار باشید و در برابر مشکلات چون حضرت زینب (ص) مقاومت نمایید دیدگاه ایشان در مورد شهادت این بود که مرگ در راه خداوند لیاقت میخواهد و ما باید به گونه ای از اسلام دفاع کنیم که مدیون خون شهدا نباشیم قبل از اینکه خبر شهادت ایشان را به ما بدهند خواب دیدم که ماشین سپاه آمد و من در کوچه ای ایستاده بودم؛ دیدم دو فرشته زیبا در حالیکه بالهایشان به درگاه خداوند بلند بود و قرآن در وسط بالهایشان قرار داشت بطرف من آمدند و گفتند قبول باشد و من هم گفتم پس همانطور که آرزو داشت به هدفش رسید
استان: خراسان رضوی
شهرستان: نیشابور
بخش:
روستا:
نام مکان: منزل شهید دهنوی
ارگان:
سازمان:
قرارگاه:
لشگر:
تیپ:
گردان / واحد:
دسته:
منطقه عملیات:
نوع عملیات:
مراحل عملیات: