خانه » تاریخ شفاهی »
نام نقل کننده خاطره: خواهر شهید زباطی( نقل قول از همرزم شهید)
تاریخ خاطره:
محل وقوع خاطره: نیشابور
شهدای یاد شده در این خاطره:
عملیات های یاد شده در این خاطره:
پس از پاکسازی منطقه عملیات و آماده شدن تحویل منطقه به یگان دیگر شهید رباطی به دیگر هم زمانش اعلام می کند که بچه ها بیایید عکس یادگاری بگیریم زیرا من خواب دیده ام که به شهادت می رسم و ابتدا دوستان و رفقا فکر می گنند که ایشان شهید رباطی مزاح می کند ولی وقتی که حرف خودش را تکرار می کند و می گوید که بدون غرض می گویم . پر از گرفتن عکس به سمت قله حرکت کردندتا از نیروها سرکشی کنند در بین راه بر اثر اصابت تیردشمن به زمین می افتد همرزم شهید که به بالس سر ایشان می رسند چشمهایش را باز می کند و سفارش می کنند اگر به نیشابور رسیدیدسلام مرا به پدر و مادرم برسانید و بگویید برای باز شدن راه کربلادعا کنند و در حالی که زیر لب ذکر یا مهدی » را مکرر تکرار می کرد به فیض عظیم شهادت نایل شد
استان: خراسان رضوی
شهرستان: نیشابور
بخش:
روستا:
نام مکان: منزل پدرشهید رباطی
ارگان:
سازمان:
قرارگاه:
لشگر:
تیپ:
گردان / واحد:
دسته:
منطقه عملیات:
نوع عملیات:
مراحل عملیات: