شهید غلامعلی شیر علی در اولین روز از فروردین ماه سال 1347 در شهر تهران در خانواده ای مؤمن و انقلابی دیده به جهان گشود که باعث شادی و سرور اهل خانه گردید. پس از مدتی به همراه خانواده به نیشابور آمد . تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داد . او دلی بسیار رئوف داشت . زندگی برای او بالاتر از مکررات روزمره بود ، او خوب می دانست چگونه زیستن را و چگونه بودن را . شبانه در خلوت خویش با خدای خود به راز و نیاز و دعا می پرداخت و همواره از خداوند طلب مغفرت می نمود . در پایگاه بسیج محل عضو بود و شبانه به همراه دوستانش به نگهبانی در مساجد می رفت و فعالیت چشمگیری در بسیج داشت . وی به حرفه نجاری اشتغال داشت و در کار خود بسیار موفق بود . همواره توصیه اش به خانواده در مورد نماز ، خمس و زکات ، رسیدگی به زیر دستان و احترام گذاشتن به بزرگترها بود . زمانی که جنگ شروع شد در دو مرحله از طریق بسیج به جبهه رفت . یکبار به جبهه کردستان و دیگر بار به منطقه چنگوله اعزام گردید که پس از چهل روز مقاومت و پاسداری از خاک پاک میهنش در 24/5/1364 به آرزوی خود که شهادت در راه خدا بود رسید و از چشمه زلال قرب الهی سیراب گشت و مفقودالاثر شد و پیکرش پس از 7 سال هویدا گشت و پس از تشییعی با شکوه در گلزار شهدای علی ابن جعفر(ع) قم به خاک سپرده شد .
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان ، در هم کوبندة مستکبران . با درود و سلام بر مهدی صاحب الزمان(عج) و نایب بر حقش امام .
به نام آن خدایی که هستی بخش و وجود دهنده هست . به نام خدایی که خریدار و مشتری اموال و نفوس مؤمنان و تقرب یافتگان به خدا است . به نام آن خدایی که آمرزنده و مهربان و ستار العیوب است .
با درودوسلام به برگزیدة موجودات وسرور کائنات حضرت محمدبن عبدالله (ص) و به امام زمان(عج) و نایب بر حقش خمینی کبیر و سلام بر تو ای خمینی ، ای حبیب خدا ، ای که تو شایستة درود و سلامی ، ای رهرو طریق انبیاء خدای .
معبودا ! ای ملجاء درماندگان ! اکنون سرافکنده و شرمسار سوی آستانت باز می گردم . خدایا می دانم وجودم در دنیا جز ترک طاعات و عبادات ، جز سرکشی و طغیان ، جز ظلم به نفسم ، نفسی که می توانستم او را به اعلی علیین که بالاترین مقام است برسانم ولی او را همچنان با نافرمانی خویش سرکوب و به زیر نگاه داشتم و عمل مثبتی که بتواند در وجود من مؤثر باشد و مرا انسانی وارسته و متعالی تحویل جامعه دهد انجام ندادم .
بار الها ! به تو پناه می برم و از تو طلب غفران و آمرزش می کنم و خدایا تو را شکرگزارم روحی از خود را در وجود انسانی کامل همچون خمینی دمیدی تا توانست ما را از پرتگاه عظیمی نجات بخشد و انسانی را که غرق در جهالت و نادانی بود و همچنان به سوی اسفل سافلین سوق می گرفت توانست … هدایت بخشد و آنان را از دیار جهل و عناد به … سرزمین نور هدایت کند و آنان را از عاشقان واقعی تو قرار دهد و سپاسگزارم تو را که الطاف بی دریغت را شامل حالم کردی .
معبودا ! تو را حامدم که توانستم در صفوف چنین مردانی قرار گیرم که بتوانم تو را به دیدة دل درک کنم. الهی ! اکنون حاضرم که فرقم همچونان حرّ به شمشیر کین توزان و عصیانگران این زمان رنگین گردد تا کفاره ای باشد برای آن همه گستاخی ها و نافرمانی هایی که در امورت در زمان جهالتم مرتکب شده ام .
خدایا ! الآن که خود را سراسر عاشقت می بینم و سخت مشتاق دیدارتم از تو می خواهم که بار دیگر مرا از این نعمت عظیم متنعّم کنی و مرا به سوی خود خوانی و در جوار دیگر شهیدانی که برای حفظ حقوق قرآن و اسلام به دست طغیانگران کافر به این فوز عظمی رسیدند قرار دهی .
و اما سخنی با شما امت حزب الله : برادرانم ! از نظر اسلام داری ، دو بعد منفی و بعد مثبت ، هم می تواند مسیر نزولی داشته باشد و هم مسیر صعودی . برادرانم ! سعی کنید مثبتتان را تقویت کنید و این مسیر نیست جز این که تقوی پیشه کنید و طاعات و عبادات خود را به نحو احسن انجام دهید .
برادرانم ! با دیدی کامل و وسیع اسلام را مورد بررسی قرار دهید و حق را سنجش و معیاری برای شناخت افراد بدانید ، افراد را وسیلة سنجش برای حق .
… در ضمن از تمام دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم امیدوارم مرا ببخشید و از خدا بخواهید تا به شما توفیق بیشتری عنایت کند. مورخ 21/5/64
