در دومين روز سال نو 1346 در روستاي خانلق در خانواده عارفخاني فرزندي متولد شد كه او را صفرعلي نام نهادند . دوران كودكي را در دامان پر مهر مادري سپري كرد و توانست تا كلاس پنجم ابتدايي درس بخواند و از همان كودكي با انقلاب و امام انس و الف خاصی
پيدا كرده بود و سعي
مي كرد كه به دستورات ايشان
عمل نمايد و پس از پايان دورة ابتدايي به شغل دامداري روي آورد تا در كارها به پدر خويش كمك نمايد ولي شوق رفتن به جبهه او را از خود بيخود كرده بود و هميشه حسرت كساني را مي خورد كه در جبهه بودند ولي او به دليل سن و سال كم نمي توانست به جبهه برود .
با وارد شدن به سن جواني خود را جزء افرادي كه حاضر بودند به عنوان پاسدار افتخاري در جبهه ها بجنگند معرفي نمود و با وجود اينكه پدر در بستر بيماري بسر
مي برد از عهد خود دست برنداشت و عازم نبرد گشت . صفرعلي با وارد شدن به سن مشموليت خود را به نظام وظيفه معرفي نمود و از اين طريق عازم شد و اين بار با توجه به تجربه اي كه داشت به عنوان آرپي جي زن فعاليت خود را در جبهه آغاز نمود و پس از رشادتهاي فراوان در دي ماه سال 1366 به سوي آشيان هميشگي اش پر كشيد .
فرازي از وصيت نامه شهيد :
اگر شهادت نصيب من شد براي من گريه و زاري نكنيد كه با گريه شما دشمنان اسلام خوشحال مي شوند و هميشه در نمازهاي جمعه و جماعت شركت كنيد و پشتيبان امام باشيد .