نام پدر: مراد
محل تولد: استان خراسان رضوی
شهرستان: زبرخان
تاریخ تولد:1347/04/10
تاریخ شهادت: 1363/10/23
محل شهادت: استان آذربایجان غربی، شهرستان/ بخش: میاندوآب، منطقه: میاندوآب
سن: 16 سال
شغل: کشاورزی
تحصیلات: ابتدایی
وضعیت تاهل: متاهل
تعداد شهید از یک خانواده: 1
محل تولد شهید:
عملیات منجر به شهادت:
ارگان اعزام کننده:
اسکن کنید!
محتوای توصیفی از شهید
وصيتنامة شمارة 1
مـا فرستـادگان رضـا ئيـــم از مشهـد عـازم كربـلا ئيــم
جان به كف از بسيج خراسان جملگي مي رويم سوي ميدان
وصيتنامة سرباز فداكار ، حسين صديقي مراد
ان لقتل الحسين حراره في قلوب المؤمنين لن ترد ابداً
شهادت حسين در دلهاي افراد با ايمان آتش و حرارتي
ايجاد مي كند كه هرگز خاموش نخواهد شد .
با درود و سلام به امام زمان (عج) و نايب بر حقش امام خميني و با سلام به ملت شهيدپرور ايران وصيتنامة خود را آغاز مي كنم :
خدايا بار الها ! تو خود مي داني كه من حقير بسيار گناهكار هستم و گناهانم بسيار زياد است . من عاشق شده ام ، عاشق تو و امام .عاشق تو و حجت بن الحسن عسگري (ع).
بار الها ! مي گويند و شنيده ام كه تو رحماني و بخشنده اي . پس اي خداي با كرم ! كرمي كن و از گناهان اين بندة خوار و ذليل و حقير و مسكين خود در گذر .
اي پدر عزيزم ! اگر من شهيد شدم در نزد خداوند متعال گناهكار و روسياه هستم . دست هاي مرا باز و بيرون از تابوت قرار بدهيد تا اين منافقين و دنياپرستان بفهمند و بدانند كه من با دست خالي از دنيا رفته ام و چشم هايم را نبنديد تا اين كوردلان و قلب سياهان بدانند كه من با چشم باز اين راه كه راه شهادت است پيمودهام و سلاح مرا برداريد و راه مرا ادامه دهيد .
مادرم ! مي دانم كه شما آرزوهاي بسياري براي من داشته ايد كه يكي از آنها عروسي من بود ولي بدان كه مادر عزيز ! عروسي من شهادت است . از شما عزيزان مي خواهم كه در مراسم ختم و شب هفتم من لباس مشكي نپوشيد و به دوستان و بسيجي ها بگوييد لباس سفيد بپوشند زيرا آن شب عروسي من است و در اين لحظات آخـر احساس مي كنم كه ديگر در بين شما نيستم و از تمام دوستان ، قومان و خويشان مي خواهم كه اگر از من بدي ديده اند به خوبي خودشان مرا ببخشند .
خواهرانم ! حجاب خودتان را حفظ كنيد زيرا حجاب شما كوبنده تر از سرخي خون من است و هميشه در دعاها شركت كنيد و امام را تنها نگذاريد . مرا فكر كنيد كه به خانة حجله گاهم مي برند و در موقع شهادتم دور همديگر جمع شويد و با تبريك به امام زمان (عج) و نايب بر حقش و خانواده ام ، روح مرا سرافراز نماييد .
خدا نگهدار – حسين مراد 3/3/63
وصيتنامة شمارة 2
با درود و سلام به شهيدان راه حق و حقيقت وصيتنامه را آغاز مي كنم .
ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه
يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون
خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده است . آنها كه در راه خدا جهاد مي كنند و دشمنان دين را مي كشند و كشته مي شوند .
با تمام وجود ، فرياد امام را لبيك گفته و جهت ياري اسلام عازم نبرد شده ام.
برادران ! هي نگوييد كه حسين ناكام از دنيا رفت چون هيچ كامي شيرين تر از شهادت نيست …
به اميد زيارت كربلا و فتح قدس عزيز ان شاء الله – شب عمليات 14/8/63
***
وصيتنامة شمارة 3
… يوم تبلي السرائر روزي كه رازها آشكار شود
آنقدر به جبهه مي روم و مي جنگم تا شهيد شوم
اي جوانان ! نكند در رختخواب ذلّت بميريد كه حسين(ع) در ميدان نبرد شهيد شد . اي جوانان ! مبادا در غفلت بميريد كه علي (ع) در محراب شهادت شهيد شد و مبادا در حال بي تفاوتي بميريد كه علي اكبر حسين (ع) در راه حسين(ع) و با هدف شهيد شد.
اي مادران ! مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري كنيد كه فردا در محضر خدا نمي توانيد جواب زينب(س) را بدهيد كه تحمّل 72 شهيد را نمود . همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه هاي نبرد بفرستيد و حتّي جسد او را هم تحويل نگيريد زيرا مادر وهب فرمود : سري را كه در راه خدا داده ام پس نمي گيرم .
در پايان ، استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمانها براي تسكين دردهاست و هميشه به ياد خدا باشيد .
خدا نگهدار شب عمليات 14/8/63 جبهة كردستان
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي(عج) خميني را نگهدار
***
وصيتنامة شمارة 4
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
با سلام و درود به رزمندگـان جبهة حـق عليـه باطل و سلام و درود بر خانواده هاي شهدا.
اين راه ، راهي است كه بايد رفت و سفري است كه بايد پيمود پس چه بهتر كه در راه خدمت به اسلام و مسلمين شربت شهادت نوشيد .
اي مادرم ! … زياد بر حال جوانت گريه مكن چون اگر گريه كني دشمنان شاد مي شوند . اگر مي خواهي گريه كني بر حال علي اكبر(ع) گريه كن تا در آخرت پيش فاطمة زهرا(س) و زينب كبري(س) روسفيد باشي .
باري پدر و مادرم و ديگر عزيزانم ! هر گونه مجالسي كه مي گيريد به ياد خدا و معصومين(ع) باشد چون ما وقتي كه شهيد مي شويم هستند كساني كه جمع كنند ولي در صحراي كربلا ، شهدا چند روزي ماندند پس بر حال آنها گريه كنيد تا خدا به خاطر آنها ما را ببخشد .
باري وقتي كه<بنده بچه بودم،وقتي كه علما به روستا مي<آمدند روضه مي خواندنـد، بنده حسرت مي خوردم و مي گفتم اي كاش بنده آن وقت بودم و آنها را ياري مي كردم و حال خدا را شكر مي كنم كه وقت آن رسيده است و بنده هم به سوي جبهة حق عليه باطل مي روم و اگر شهيد شدم از مردم بخواهيد به جبهه بروند و جبهه ها را خالي نكنند . وقتي در شهرستان هستي بر آدم سخت است كه از خانواده دل بركند و به جبهه برود . وقتي كه به جبهه مي رود افسوس مي خورد كه چرا دير آمدم .
… مادرم ! هم اكنون كه اين وصيتنامه را مي نويسم يك روز به عمليات مانده است . الان همة برادران از هم خداحافظي مي كنند و براي عمليات آماده مي شوند . الان (ابوالفضل كربلايي علي مصيب) نزديك است وارد عمل شود . پشت سر ، گردان امام سجاد (ع) به عمليات مي روند و بعداً بقية گردان ها ….
ما ، در تيپ ويژة شهدا در مهاباد هستيم . نزديك عمليات است . از شما خداحافظي مي كنم .
خدا نگهدار… حسين صديقي مراد
… شب شنبه 20/8/63 ساعت 30/5 دقيقه
اي مادرم ! … زياد بر حال جوانت گريه مكن چون اگر گريه كني دشمنـان شاد مي شوند . اگر مي خواهي گريه كني بر حال علي اكبر(ع) گريه كن تا در آخرت پيش فاطمة زهرا (س) و زينب كبري (س) روسفيد باشي .
پدر و مادرم و ديگر عزيزانم ! هر گونه مجالسي كه مي گيريد به ياد خدا و معصومين(ع) باشد چون ما وقتي كه شهيد مي شويم هستند كساني كه جمع كنند ولي در صحراي كربلا ، شهدا چند روزي ماندند پس بر حال آنها گريه كنيد تا خدا به خاطر آنها ما را ببخشد .
محتوای دیداری از شهید
با کلیک بر روی هر عکس می توانید عکس را در نمای بزرگتر مشاهده نمایید.
با کلیک بر روی هر عکس به نرم افزار نمایه سازی متصل شده و اطلاعات کامل عکس را در آنجا مشاهده خواهید کرد.
اطلاعات گلزار شهید حسین صدیقی
محل گلزار: استان: خراسان رضوی
شهرستان/بخش: زبرخان، مرکزی زبرخان
نام گلزار: گرینه
شماره بلوک:
شماره قطعه:
شماره ردیف:
شماره لوح: